• وبلاگ : تا ساحل اميد
  • يادداشت : بچه هاي طلاق
  • نظرات : 12 خصوصي ، 686 عمومي
  • تسبیح دیجیتال
     <    <<    11   12   13   14   15    >>    >
     
    + آيلار :-( :-! 
    سلام .
    من ايلارم 13 سالمه نميدونم چيکار کنم .مامانو بابام هرشب باهم دعوا ميکنن الان چند شبه که حرف طلاقو ميارن ، من يه برادر 3ساله دارم اصلا نميدونم چيکار کنم من خيلي داداشمو دوست دارم :-( . مامانم اون روزي گفت بيا منم رفتم گفت ايلار ببين منو بابات باهم نميسازيم بايد يکيمونو انتخاب کني ، من بدون هيچ جوابي رفتم تو اتاقم .
    بابام مامانمو خيلي دوست داره خيلي هم تلاش کيکنه که يه پولي در بياره .
    مامانم هم با يه مرده صحبت ميکنه ، يه بار شفاهي ، يه بار کمالي ، يه بار هم غلامي و....
    نميدونم چجوري بگم من يه سري شفاهي رو رد کردم رفت اما ايندفعه خيلي ميترسم ..
    مامانم فک ميکنه من چيزي نميدونم .. يه بار که بچه بودم نازه تبلت خريده بوديم بعد مامان من 31 سالش بود و با يه پسر 22 حرف ميزد منم هميشه صداشو ظبط ميکردم ولي اصلا هيچوقت جرعت نميکردم که به بابام بگم.
    من الان دارم بر تيزهوشان کلاس هفتم مي خونم به تمرکز احتياج دارم ولي متأسفانه عصبي شدم .
    جوري که وقتي مامانو بابام ميرن سر کار سر يه چيز کوچيک داداشمو دعوا ميکنم يا ميترسونم و اونم عصبي شده .
    واقعا ايندمو نميدونم .
    من يه خاله دارم که خيلي مهربونه شوهر خالمم خيلي مهريونه .
    من بعضي از دردامو به خالم ميگم ..
    خيلي نگرانه اينده داداشمم.
    همه اتيشا از سمت مامانمه .همش به بابام گير ميده به خانوادش اصا يه وضعيه که نگم .
    من همش دوست دارم که با داداشم بريم پرورشگاه چون هبچ محبتي به ما نميشه مخصوصا من.
    تورو خدا کمکم کنيد .
    من دوست ندارم بچه طلاق بشم .
    دوستام انقدر زندگيشون خوبه .
    زندگي ما هم تا مياد خوب بشه اون سميه زنموم سر مامانمو پر ميکنه دوباره يک سال بابام بايد بر خوب شدن مامانم تلاش کنه .
    اگر راهي ميدونيد بهم بگيد توروخدا برام دعا کنيد تيزهوشان قبول شم توروخدا دعا کنيد :-!


    پاسخ

    راهي بلد نيستم
    + رها 
    سلام من 11 سالمه پدر و مادرم جدا شدند و الان پيش پدرم هستم زن بابام خيلي بهم سر کوفت ميزنه و پدرم بچه هاي ديگه رو ميزنه توي سرم من نميتونم بچه مثبتي باشم يعني نميتونم درس خون و مرتب باشم تو رو خدا جان عزيزتون بهم کمک کنين
    پاسخ

    تو خوبي، همين که داري اين پيام را مي نويسي يعني خوبي، خيلي هم خوبي
    + هعي 
    سلام
    من 12 سالمه و 5 ماه ديگه بايد ازمون تيزهوشان بدم. يه خواهر کوچولو هم دارم که 2و نيم سالشه
    هميشه تو خونمون يه حس بدي هست
    اوايلش که داشتم اماده ميشدم براي ازمون ها، مامانم خيلي منو حمايت کرد
    اما بعدش يک دعواي فيزيکي خيلي بد داشتن با بابام که بعد از اون، مامانم چند جاش کبود شده بود... خب تقصير بابام نبود. من بابامو دوست دارم. عاشق مامانم هم هستم
    اما نميدونم يک ماه بعد باهم خوب بودن اما از روز پدر، دعواشون شروع شد
    دلم کباب ميشه از اينکه روز پدر رو نتونستيم باهم باشيم??
    پاسخ

    متاسفم براي اتفاقي که افتاده، تو زندگي مشترک گاهي پيش مياد ان شاءالله همين جا تمام بشه
    سلام
    من يه دختر خيلي خوشبخت بودم از هر لحاظ ، اما الان ديگ مثل قبل نيس الان همچي عوض شده خونه مون ديگه مثل قبل نيس يه شده يه خونه متشنج همه باهم بد صبحت ميکن همه باهم دعوا دارن بابام ديگ مامانمو دوس نداره ازش بدش مياد مامانم فقط بخاطر ما تحمل ميکنه اگ ما نبوديم طلاق گرفته بودن ولي مامانم واستاده من هر روز دارم خورد شدن غرورشو ميبينم خواهر بزرگم هم بخاطر دعواي هاي مامانم حالش خوب نيس با من بد رفتاري ميکنه خيلي بد اما من هيچ وقت محبتشو فراموش نميکنم. نميتونم !اما جوري رفتار ميکنم که منم ازش بدم مياد
    اما مشکل من خواهرم نيست من ميدونم دير يا زود بلاخره بچه طلاق ميشم اما من دوتاشونو ميخوام نميتونم بينشون يکي رو انتخاب کنم من هم به حمايت پدر نياز دارم هم مادر
    اگ برم پيش بابام مامانم ديگه دوسم نداره و اگ برم پيش مامانم بابام ديگه دوسم نداره
    اگ برم پيش مامانم مطمئن نميتونه خرجمونو تو اين وضعيت اقتصادي در بياره اما اگ برم پيش بابام از محبت مادر بي نصيب ميشم ديگ نميتونم باهاش دردل کنم هيچکيم نيس که بتونم باهاش دردل کنم بايد همه چي رو بريزم تو خودم اين شکلي افسردگي ميگيرم
    حداقل اگ هم پدر و هم مادر ما رو درک ميکردن: مثلا اگ برم پيش مامانم بابام هنوز دوسم داشته باشه با هم وقت بگذرونيم مثل قبل يا شايدم بيشتر خرجمونو بده بخاطر لج با مامانم مارو قرباني نکنه حداقل اين شکلي زندگي قابل تحمل تر بود ميتونستم نگاهاي جامعه و مشکلات ديگشو تحمل کنم
    پاسخ

    چرا که نه، بلاخره اونا والدينت هستند. سعي کن رابطه ات را با هر دوشون حفظ کني؛ همين طور که پيش يکي شون موندي، محبت اون يکي را از دست نده و باهاش رفت و آمد داشته باش
    + ناشناس 
    مامان بابام تصميم به طلاق دارن ايندفعه خيلي جدي من خودم 14 سالمه خواهرم کوچيکه تازه کلاس دوم درس مدرسه ما اصلا نميتونيم بدون مادرم زندگي کنيم ولي پدرمون دوست داريم ولي بيشتر به مادرم احتياج دارم و ميخوام ولي پدرم نميخواد ما را به پدرم بده حالا تکليف چيه چيکار کنم من ميترسم
    پاسخ

    نمي دونم
    + مهشيد 
    سلام من 17 سالمه پدرم اعتياد ب ترياک داره اما الان تقريبا ترک کرده البته اگر دوباره شروع نکنه .
    الان 2 ساله پدر و مادرم از هم جدا شدن .
    من رابطم با پدرم اثلا خوب نيست و چون تويه روستا زندگي ميکنيم اجازه نميده من خيلي از خونه بيام بيرون
    من ي برادر 20ساله دارم ک تهرانه و داره کار ميکنه خونه خالم ميخام ب مدت 3 روز برم پيشش و براش تولد بگيرم و سوپرايزش کنم
    حالا نميدونم ک چطور بايد پدرم رو راضي کنم ک با مادر بزرگم برم تهران
    پاسخ

    فکر کنم الان که من پيامت را خوندم قطعا تاريخي که مدنظرت بوده گذشته... ببخشيد
    + اميررضا 
    واقعا بچه طلاقي خيلي سخته من توي همين به دنيا اومدم دعوا پدر مادرم شروع شد و در 3 سالگي طلاق گرفتند با اينکه الان 12 سالمه اما هنوز که هنوزه باهاش نتونستم کنار بيام و دلتنگي مادرم رو مي کشم
    پاسخ

    آروم باش، سعي کن يه سرگرمي براي خودت پيدا کني
    + دخترک تنها 
    سلام. اسم من آنيسا هست.در 3 سالگيم مامان بابام طلاق گرفتن. بعد يک سال دوباره ازدواج کردن. بعد هم دوباره طلاق گرفتن/:وقتي من شيش سالم بود. حالا هم خيلي ناراحتم. چون بعد طلاق بابام بدون اينکه هيچي بهم بگه رفت ازدواج کرد. حالا هم من 11 سالمه و دو سال هست با مادر ناتنيم زندگي ميکنم پيش مامانم هم ميرم. ي بار مامانم رفت در خونه بابام اينا دعوا کردن??مامان ناتنيم هم هزاران بار از من بد گفته جلو همه از من بد ميگه ب من ميگه فوضول ميگه من دلم نميخواد اينجا باشه دلم ميخواد بره پيش مامانش من صداشو ضبط کردم نشون بابام دادم اما اون هيچ کاري نميکنه اون زن اصلا ب من اهميت نميده حتي بخاطر بابام. من ارزومه مامان بابام ازدواج کنن بابام ادعا ميکنه مامانم بهش خيانت کرده مامانم هم ادعا ميکنه بابام بهش خيانت کرده اما اينکه بعد طلاق زارت ازدواج کرد بابام عجيبه و من احساس ميکنم بابام خيانت کرده. چيکار کنم مامان ناتنيم از بابام طلاق بگيره??????تورو خدا راهنماييم کنين
    پاسخ

    معلومه طلاق نمي گيره، بايد يه جور ديگه با شرايط کنار بياي
    + محمد 
    ببينيد منم حسه شما را دارم ولي هنوز مامان بابام طلاق نگرفتن ولي درخواست طلاق دادن نميدونم چکار کنم با دعوا ها مامانم هميشه گريه ميکنه بابام هم بيخياله ولي متمئنم مامانم ولم نميکنه

    پاسخ

    خدا پشت و پناهت
    + ......... 
    سلام من.......هستم 13 سالمه و از شيش سالگي مامان و بابام از هم جدا شدن اصلا مشکلي با اين موضوع نداشتم هردوشونو هم مي‌ديدم تا اينکه مادرم از امسال بدون اينکه من اصلا کنجکاو باشم شروع کرد به گفتن بعضي چيزا که نمي‌دونم راسته يا دروغ از پدرم بد گفت که فلان کرده من رو فلان کرده بهم خيانت کرده از خانواده پدريم بد گفت ... حتا از مادر بزرگم که مرده و من اندازه مادر خودم دوسش داشتم شروع کرده به بد گفتن من واقعا هر چي بيشتر مي‌شنوم بيشتر آرزو ميکنم که کاش مرده بودم با خودم ميگم چرا تو آنقدر احمق بودي که فکر ميکردي همه چي خوبه الان هم از مادرم حالم بهم ميخوره هم از بابام هم از خوانوادش کاش ميشد گذشتم که بهم مثل انگل چسبيده رو از خودم بکنم بندازم دور اما اون هميشه با منه الان به من نگفته اما يک مردي ازش خواستگاري کرده و فکر کنم باهاش ميخواد ازدواج کنه اگه بکنه من نمي‌دونم چجوري ميتونم اين سنگيني رو تحمل کنم تنها آرزوم اينه که زود تر بزرگ بشم از ايران برم و ديگه هيچ وقت هيچ کدومشونو نبينم
    يک زندگي جديد بسازم که گذشتم رو حتا به خاطر نيارم
    پاسخ

    به اين چيزها اهميت نده، بلاخره بين اونها اختلافاتي هست و داغ هايي که کهنه نمي شند ولي تو نبايد خودتو قاطي کني
    + امير 
    منم 12 سالمه مامان و بابا هروز باهم تواع ميکنن بابا با زنه دوست شد اما بابا هم مامانو ميخاد هم او زنه اما بابا با اون زنه بيشتر وقت ميگذرونه بخاطر همين از هم ميخان طلاق بگيرن من هروز ارزوي مرگ ميکنم مخصوص توي خواب خسته،شدم از اين زندگي متنفرمحالم اززنگيم بهم ميخوره
    پاسخ

    درکت مي کنم اما سعي کن خودت را درگير روابط پدر و مادرت نکني
    + مبينا 
    سلام من 13 سالمه و يه داداش 8 ساله دارم و مامان بابام هميشه و هر روز بحث و دعوا ميکنن ديگه خسته شدم ولي نميخوام طلاق بگيرن اينجوري مجبورم با بابام و خانواده اش بمونم من مامانم رو ميخوام و ميخوام با بابام خوشبخت کنار هم باشن ولي بابام مامانم رو کتک ميزنه يک بار داشت خفه اش هم ميکرد و مامانم پزشک قانوني رفته و شکايت کرده ميترسم طلاق بگيرن کارم اشتباهه چيکار کنم؟ لطفا بگيد خيلي ناراحتم
    پاسخ

    عزيز دلم حق داري نگران باشي
    + كسرى 
    سلام من 11سالمه و مامان و بابام دارن طلاق ميگيرن مادر و خواهرمم خيلى دعوا ميكنن خواهرم 19سالشه بابام مشكلى نداره و مامانم چند بار تا مرز خودكشى رفته نميدونم چه كنم؟راهنمايى كنيد
    پاسخ

    سعي کن قوي باشي و بتوني توي اين اوضاع قوي بموني
    +
    سلام z هستم 15 سالمه پدر و مادرم هميشه دعوا ميکردن و من و خواهرم و از بچگي کتک ميزدن الان هم 2 سال ميشه طلاق گرفتن وقتي طلاق گرفتن من پيش مادرم رفتم و خواهرم پيش بابام الان هم مامانم من و ول کرد رفت ازدواج کرد خواهرم از همون سر طلاق افسردگي گرفته و همه به اون توجه ميکنن هيچکي به من توجه نميکنه هميشه همه چيز و تو خودم ميريزم ولي يه دفعه هم کسي نشده از من بپرسه تو خوبي تو حالت خوبه هيچکس و ندارم باهاش درد و دل کنم همش هم با خواهرم دعوام ميشه آخرشم همش بابام منو مقصر ميدونه و فرستاد پيش مامانم دوباره بعد ده روز مامانم دوباره فرستادم پيش بابام هميشه مامانم که زنگ ميزنه اول حال خواهرم و ميپرسه يه دفعه هم نشده اول بپرسه تو خودت خوبي چيکار ميکني به خاطر اينکه بعد از طلاقشون من رفتم پيش مامانم بابام ديگه من و آدم حساب نميکنه از اون طرفم مادرم که من پيشش بودم چون خواهرم پيشش نبود هميشه به اون اهميت ميده هر دو شون به اون اهميت ميدن من ديگه نميدونم چيکار کنم هر روزم يا بابام يا خواهرم به من طعنه ميزنن که رفتم پيش مامانم ميگن اون تو رو ول کرده اولا هميشه باهاشون دعوا ميکردم ولي ديگه خسته شدم هيچي نميگم تا خودشون تمومش کنن
    ديگه از اين زندگي خسته شدم يه دفعه هم يکيشون فکر نميکنه منم آدمم منم قلب دارم....
    پاسخ

    قطعا خيلي درد داره ولي بجاي اينکه ناراحت شعور آدم ها باشي شايد بهتر باشه حرف ها و دل تنگي ها و غصه هات را بنويسي اين جوري يکم آروم مي شي يا باهاشون حرف بزن و همين ها را بهشون بگو شايد فقط شايد تاثير داشته باشه
    + ياسمن 
    سلام من عاشق پدر مادرمم تورو خدا کمکم کنين ديگه نميدونم چه کار کنم شما بگين دارم ميگيرم بگين من بابام متاد تو رو خدا کمکم کنين
     <    <<    11   12   13   14   15    >>    >