البته روانشناسي نمي خونم مشاوره مي خونم و كتاب هاي روان شناسي

چون وقتي مشاوره مي گم اكثرا نمي شناسند (تا همين چند وقت پيشاين طوري ميگفتم)

مي گند چه مشاوره اي؟ ايراد هم از اسم مي گيرند ديگه اين طوري مي گم و گرنه اگه مي دونستم تربيتي مي خوني مي گفتم مشاوره

چون با اين رشته ها آشنا بودي.

شما هم مطالب ما رو نقد مي كردي

ي سري شطحياتي از ما صادر شده شما هم ي جوابي به حرف هاي ما بدهيد

از كجا گفتي از منظر روان شناسي اين طوريه؟

من روان شناسي مي خونم

من نمي گم حرفت بده نه مي گم كه استناد كردي به ي علم اما به كدوم مستند!!!

من ي مطلب برا منتظر الزيدي تو وبلاگم از منظر روانشناسي رفتم بيا ببين تا بفهمي منظورمو!

عزت مزيد

اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوست؟

اين چه شمعي است كه جانها همه پروانه اوست؟

موفق باشي و در پناه خدا

يا علي

سلام

مطلبتون جالب بود . البته اي كاش مراجع تحقيقتون رو مي نوشتيد ( اگه تحقيق بود ) . ضمنا من 18 سالمه و با آقا مهدي و علي تو عالم بچه محل قديدي بودن رفيقيم . ( كه البته الآن كنار هم نيستيم !‏)

سلام فردا جان مرسي از توضيحت

با اين مطلب به روزم :چه بهتر که دختر مهريه نخواهد!

سلام.

محفلت مهدوي باد.

سلام

مرسي خيلي خوب نوشتي

اما سوالي برام پيش اومد. در فوايد اشك همانطور كه از ديدگاه علم روانشناسي نوشتي شكي نيست اما به نظرم گريه كردن معمولي با گريه كردن كه براي اهل بيت باشه تا حدودي بايد تفاوت داشته باشه چون گريه كردن در حالت عادي ناشي از يك فشار روحي است كه مي تواند انسان را تخليه كند اما گريه كردن بر اهل بيت با زمينه سازي ايجاد مي شود يعني غالبا با شنيدن روضه و نوحه انسان اشك مي ريزد و قبل از ان زمينه اي براي اشك ريختن ندارد البته به جز مواردي كه انسان با خواندن سرگذشت اهل بيت واقعا اشكش جاري مي شود. اگر در اين مورد توضيحي داشتي خوشحال ميشم بدونم/

سلام

آپ كردم(نمره قبولي گرفتيم؟!) ... اگه سرتون خلوت بود حتما" منتظرتونم

التماس دعا

در پناه حق

ممنون از حضورت.

چه كنيم ديگه تحت تاثير قرار گرفيتم دست زديم!

فردا سلام بر تو

من هم متني راجع به گريه نوشتم كه به زودي همين امروز در وبلاگ ميذارم

اونجا نظرم رو يه جورايي راجع به اشك در حد اجمال بيان كردم كه نوع گريه براي امام حسين رو و جهت اون رو توضيح دادم و به فايده اي پرداختم كه ما بايد از اشك براي امام به طور اعم به دنبال آن باشيم

اميدوارم اگر انتقادي داشتي به اون مطلبم بيان كني

خوشحال ميشم

بد نبود

گريه که دنيائي داره براي خودش و چه دنياي قشنگي!
اما بحثي که در ادامه آورديد جاي صحبت داره اما الان حسش نيست. شايد بهتره بگم الان توانش رو ندارم اما به يک نکته بسنده ميکنم و اونم اينکه اگر ما طرف بحثمون در اين موضوعات آدمي باشه که اعتقاداتش مثل ما باشه ما ميتونيم با براهين احساسي حرفمون رو پيش ببريم ولي اگه چنين نباشه ديگه معني نميده که ما يه حرفي رو که طرف با بنيانش مشکل دارد رو به عنوان پايه ي بحث بذاريم و استدلال هامون رو روي اون بنا کنيم.
عاقبت مان به خير

آپ بي خبر؟