• وبلاگ : تا ساحل اميد
  • يادداشت : نچ
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    هي هي من اومدم


    ساجده بانو اين نوشته از براي قلم خودتان بود ؟
    منظورم پست آخريس ها .

    يا علي مددي ...
    پاسخ

    اينجا همه چيز قلم خودمه

    سلام

    چون براي مطالب بالا اجازه نظر دادن نداده ايد

    بزودي نقدي در مورد اين نوشته ها به شكلي خاص خواهم نوشت

    البته موضوع را خودتان بايد متوجه شويد

    خداوند يارتان باد

    چرا کامنتاي بالا رو بستيد؟

    پاسخ

    كه كسي نظر نزاره
    خدا روح آقاجونتو شاد کنه.
    من تو يه روايتي خوندم که خدا مهر و محبتش به بنده هاش 70 برابر بيشتر از مهر مادره، پس اگه توبه کنيم حتما خدا ما رو ميبخشه.
    من نميدونم چرا کامنتاي من برات خصوصي ميشه
    آخه من خصوصيش نميکنم.

    سلام ساجده جونم.
    ببخشيد انقد دير بهت سر زدم، چقد اينجا خوشگل شده.

    سلام ساجده جون!

    خيلي جالب بود كه هر دفعه آهنگ برا يكيه!

    بابا اين سرتق ارزش اين حرفا رو نداره!!

    برا من بذار!

    معلمه هم گيج بوده!!
    بيخيالش!
    کسي که ستاره و خورشيد رو نبينه به درد هيچي نمي خوره!

    قربونت گلم ..

    من هم آپم .

    اگه خواستي بيا!

    راستي با اجازه لينکيدمتان!

    عزيزم چرا خدا مارو نبخشه خداي ما خيلي مهربونه

    آقاجونت هم بخشيدتت تو اون موقع كوچولو بودي انقدر غصه نخور اونم ناراحت ميشه ها!

    مربي كه بودم شاگرداييم كه ضعيف تربودن رو بيشتردوست داشتم چون دلم براشون ميسوخت اگه هم بهشون سخت ميگرفتم يادعواشون ميكردم به خاطراين بود که دوستشون داشتم ودلم نميخواست که ضعيف باشن

    ديگه خدا که ازمادر نسبت به مامهربون تره

    ديگه غصه نخورگلم باشه

    هدف از گفتن اون جملات گله كردن نبود. من از هر وبلاگي خوشم بياد لينكش ميكنم و بهش سر ميزنم. اجباري نيست كه اون هم از وبلاگ من خوشش بياد. بعضي از لينكام هنوز منو لينك نكردن. و من ناراحت نميشم.

    ولي ممنون كه لينكم كردي.

    موفق باشي.

    سلام.

    منو ياد آقا جونم انداختي. شايد تو كه تو سه سالگي آقاجونتو از دست دادي به اندازه من كه تو بيست سالگي از دستش دادم نتوني عمق اين مصيبتو درك كني. يادش به خير.

    آقاجونم آقاي يه شهر و چند تا روستا بود. يه سيد كه مردم حاجتشونو بواسطه اون از خدا مي گرفتند. سيدي كه الانم مردم نذرش مي كنن و از سر مزارش حاجت ميگيرن.

    دلم خيلي براش تنگ شده. هنوزم وقتي يادش ميوفتم همون بغض سنگين لحظه رفتنش تو گلومه.

    يه وقتايي بهش غبطه ميخورم. كاش يه كوچولو از بزرگيه اون تو وجود منم بود.

    سلام ممنون از حضور گرمت ببخشيد عزيز دل اگه من کم لطفم

    امان از افسوس گذشته، امان