سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خیلی روزها در پیچ و خم اتاق های مختلف ادارات به خاطر کم کاری جزیی یک کارمند کارم مدت ها عقب افتاد، خیلی وقت ها وقتی تلاش کردم کارم به موقع انجام بشه این قدر اذیت شدم که اشکم دراومد، خیلی از این مواقعی که به خاطر فشار وارده اشکم دراومده بود از طرف کارمندها متهم شدم و بیشتر اذیتم کردند، کاری که می فهمیدم به سادگی انجام می شه اگر بخواند انجام بدند...

چند روزی بیشتر نیست که شروع به کار کردم ولی توی همین چند روز موارد زیادی را دیدم که مسولین به خاطر راحتی کارشون کار ارباب رجوع را انجام نمی دند، مواردی که فقط و فقط نیازمند یک امضاست اما در اوج قصاوت مسول مربوطه می گه:" به من چه؟ به من هیچ ارتباطی نداره، من حاضر نیستم به خاطر این که کار ایشون انجام بشه یک ساعت زودتر این امضا را بزنم... ."

این ها را این جا ثبت می کنم تا یادم نره یک روزی اون اوایل کار این رفتار همکارها و بالا دستی هام چقدر اذیتم می کرد و خواب خوش را ازم می گرفت، چقدر با ارباب رجوع احساس همدردی داشتم هر چند نتونستم کار خاصی براش انجام بدم ولی تلاشم را کردم و از این تلاش ناراضی نیستم هر چند خیلی حرف شنیدم، خیلی دعوام کردند...

خدایا ازت می خوام هیچ گاه اونقدر دچار غرور، خودبینی، تنبلی و ... نشم که حاضر نباشم کار ارباب رجوع را فقط کمی زودتر براش انجام بدم تا کارش راه بیفته، بهم کمک کن تا همیشه اخلاق مدار کار کنم و هیچ گاه با بدبینی نسبت به دیگران برخورد نکنم، بهم کمک کن تا همیشه کارم به گونه ای باشه که وقتی شخص از اتاق می ره بیرون اگر نمی گه خدا خیرش بده ولی نگه خدا لعنتش کنه...

خدایا من را آنی و کمتر از آنی به خودم وامگذار



[ چهارشنبه 90/1/24 ] [ 11:10 عصر ] [ ساجده ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه