سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تازه رفته بودیم برای تمییز کردن منزل که اولین دعوای صاحب خانه شروع شد! خونه ی بی نهایت کثیفی بود، از آشپزخانه شروع کرده بودیم برای تمیز کردن که یک دفعه خانم صاحب خانه سراسیمه اومد بالا و شروع به داد و بیداد که سقف اتاق پایین خیس شده، بعد کاشف به عمل آمد که کف آشپزخانه و پشت کابینت ها به قطر یک لوله ی شاید 5 سانتی سوراخ می باشد!
کولر خراب بود، اصلاً باد نمی زد با این حال می گفت باید پول تعمییر کولر را بدیم! ساعت 5 صبح زنگ منزل را می زد که کولر را خاموش کنید! غر می زد که چرا در هفته 20 لیتر مصرف آب شیرین دارید! چرا شما تابستان دانشگاه نمی روید! و الی آخر
در نهایت هم بعد از 40 روز قرار شد بلند بشیم، بدون این که خسارت های وارده را متقبل شود...
این یعنی دوباره بگرد به دنبال جایی دیگر، دوباره اثاث جمع کن، دوباره منزل جدید را تمیز کن، دوباره پول برای بنگاه، دوباره پول کارگر و وانت.
عصبانی، ناراحت و خسته بودیم؛ ولی الان که فکرش را می کنم می بینم همه ی امور از قبل برنامه ریزی شده بود؛ پول بنگاه داری مجدد ندادیم چون خونه را یک آشنا برایمان پیدا کرد، فکر کنم پول وانت هم ندادیم، جالب تر از همه صاحب خانه، منزل را تمیز کرده تحویل داد! اگر چه با این حال این قدر خسته بودیم که تا یک هفته مریض بودیم و دکتر و دارو و ...

انگار قرار بود اون منزل تخلیه بشه، واقعاً جای مناسبی برای ما نبود، برای هیچ کس نبود، توی خونه ی جدید دو سال مستاجر بودیم، واقعاً از خیلی از لحاظ ها خوب بود، خیلی چیزهاش
سختی هایی که در عرض 40 روز متحمل شدیم تا تصمیم بر جابجایی گرفته شد بی دلیل نبود، همه ی این سختی ها می خواست به ما بگه باید جابه جا بشیم...

نمی دونم فقط من به نشانه ها اعتقاد دارم یا شما هم دارید ولی من می گم اتفاقات اخیر زندگی مون هم یک نشانه اس، خدا تلنگرهاش را قبلاً بهمون زده بود و ما اون طور که باید و شاید دقت نکرده بودیم، خب با ضربه ی نهایی به خودمون اومدیم!

گر ایزد ز حکمت ببندد دری// ز رحمت گشاید در دیگری


حتماً حکمتی در کار است و بی شک دری ز رحمت گشاده، باید آن در را بیابیم...

پ.ن. امید، توکل، امید حتماً ما را به آن جا که باید خواهد رساند
پ.ن. خواهر گلم دوستت دارم، هم از شما هم از همکار! گرامی تون بابت این همه زحمت و سورپرایز ممنونم. (زین پس از کلمات مهجور و بیگانه استفاده نکنید! به جای سورپرایز می توانید کلمه ی غافلگیری را به کار ببرید.)
پ.ن. معذرت بابت ایـــــــــــن همه تــــــــــــاخـــــــیـــــر، من خوبم، فقط وقت آزاد نداشتم، ممنون که تولدم یادتونه، می بینید کم کم چقدر زود دارم از کودکی، نوجوانی و جوانی فاصله می گیرم



[ شنبه 90/12/20 ] [ 1:6 عصر ] [ ساجده ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه