سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وَیْلٌ لِکُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ   واى بر هر دروغگوى گنهکار! *

 

خیلی سال ِ پیش با خواهرم قرار گذاشتیم دروغ نگوییم! قرار سختی بود چون خیلی از مواردی که دروغ گفته می‌شود اصلاً متوجه نیستیم این هم نوعی دروغ محسوب می‌شود؛ مثل وقتی‌هایی که داریم اتفاقی را تعریف می‌کنیم و حین تعریف‌ها شروع به بزرگنمایی و کوچکنمایی اتفاقات می‌کنیم، مثل وقت‌هایی که می‌خواهیم کسی را از سر خودمان به اصطلاح وا کنیم و مثل خیلی وقت‌های دیگر... .


اوایل مدام نیاز بود به همدیگه یادآوری کنیم، بعد از مدتی به محض این که کلام‌مان به بیراهه می‌رفت خودمان یادمان می‌افتاد و اصلاح می‌کردیم، هر وقت هم اصلاح نمی‌کردیم چنان دچار عذاب وجدان می‌شدیم که آخرش برویم راستش را بگوییم!
تمرینات سختی بود ولی پس از مدتی برایمان ملکه شد، به گونه‌ای که دیگر دروغ گفتن برایمان سخت بود! حتی اگر تمایل نداشتیم در رابطه با موضوعی راستش را بگوییم... .

فکر می‌کردم دیگر از این گناه کبیره در امانم تا روزی که آمدم سرکار؛ در محیط کاری صادق بودن بسی سخت‌تر بود ولی غیرممکن نبود، لازم بود تمریناتم را از سربگیرم، لحظه به لحظه به خودم نهیب بزنم، مکث کنم و به قول مادر شتر گلو باشم... .
حالا همه‌ی اینها به کنار، تا در منزل می‌خواستم چیزی را تعریف کنم خواهرم نهیب می‌زد که: "تو خودت دیدی؟" ، "خودت شاهد بودی؟" ، "وقتی خودت نبودی، ندیدی، نشنیدی چیزی را تعریف نکن." ، "تو مطمئنی؟" ، "از کجا می‌دونی؟" ، "این قدر با اطمینان از چیزی حرف نزن."
کلافه کننده بود، اگر چه درست می‌گفت ولی حتی زمان‌هایی که مطلب را از شخص مطمئنی شنیده بودم باز هم سخت می‌گرفت یا مواقعی که با دو دوتای منطقی می‌شد به نتیجه‌ای رسید؛ این طور که می‌گفت مردد می‌شدم، اگرچه مطمئن نبودم ولی موارد دور از ذهنی نبودند، به هر حال نهیب‌هایش کمی محتاط ترم کرده بود اما نه آن قدر که دیگر از این حرف‌ها نزنم :)

امروز همکارم از کتاب گناهان کبیره‌ی زبان حدیثی برایم خواند، حدیثی از رسول اکرم:


"دروغ تو همین قدر بس که هر شنیده‌ای را نقل کنی."**

"کفی بالمرء کذبا ان یحدث لکل ماسمع" ، "دروغگویی مرد همین قدر بس که هر چه بشنود، بگوید."**

 

به خیال خودم فکر می‌کردم حداقل از این گناه خلاص شده‌ام غافل از این که خیلی از بخش‌های زندگی ما ایرانی‌ها با دروغ گره خورده: نقل مطالبی که از صحتش اطمینان نداریم، تعارفاتی که از سر رسوم است نه قلبی، نه واقعی، اغراق‌هایمان در سخن گفتن... .

 

*سوره‌ی جاثیه آیه‌ی 7
**نهج الفصاحه ص 235
***نهج الفصاحه حدیث2130 نسخه‌ی ویژه ی موبایل

 

بارالها کمکم کن تا زبانم را از بیان سخنان لغو و بیهوده، دروغ، تهمت، تمسخر و ... بازدارم ... الهی آمین



[ شنبه 93/3/10 ] [ 8:2 صبح ] [ ساجده ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه