سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

ماه رمضان خاصی بود، پر از اضطراب، تشویش، سرخوردگی، درماندگی، رخوت، دعا، مناجات، نذر، نیاز، توکل، توسل... جواب هم گرفتیم یه جورایی! ولی جوابش هم مثل همان دعای نصف و نیمه ی چند سال پیشم بود که به خودم قول داده بودم دیگر این گونه دعا نکنم! هنوز سرخوردگی ها، درماندگی ها، اعصاب خوردی ها و ... هست، نمی دانم تا کی؟ تا چند ماه، چند سال دیگر حتی.

مثل همه ی روزهای درماندگی و خستگی آمدم بنویسم، هر چه فکر کردم رسیدم به یک جمله... به یک دعا... خدایا شکرت... خدایا خودت دلم را آرام کن... .

پ.ن. دوستان ببخشید حوصله ندارم، به کسی سر نمی زنم، شاید تا مدت ها هم دیگر به روز نکنم، کسی چه می داند، ولی چیز خاصی نیست، ما عادت داریم خبرهای خوب خانه مان هم تلخ باشد! هی، ذهنتان به انحراف نرود، خبری اصلا نیست.

عیدتان مبارک



[ دوشنبه 93/5/6 ] [ 11:50 عصر ] [ ساجده ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه