سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خدا را شکر
امروز آمده‌ام بگویم خدا را شکر؛ توی زندگی خیلی وقت‌ها مثل لباسی که می‌خواهی آبش را بگیری خدا فشارم داده! بعد هم محکم تکانم داده تا چروک‌هایم باز شود! خیلی وقت‌ها، اما تا امروز از زندگی‌ام ناراضی نبوده‌ام؛ از برخی شرایط چرا، گلایه همیشه دارم، آه و ناله‌ام خیلی وقت‌ها بلند است اما پازل زندگی را کنار هم که چیده‌ام، گفته‌ام: خدا را شکر، زندگی می‌گذرد... .
آن روزهایی که توی بازی‌های بچه‌گانه سخت که نه تلخ می‌گذشت؛ آن روزهای منزل پدری که شکنجه‌گاه بود؛ آن روزهای منزل مادری که سوهان روح می‌شد برخی روزهایش؛ روزهای سخت بی‌کاری، سرباری، روزهای سخت کاری حتی
همیشه یک رضایت کلی از زندگی بود، هست، همیشه زندگی‌ام یک نیمه‌ی پر داشت.
زندگی می‌گذرد، چون می‌گذرد غمی نیست... .


خدایا شکرت


پ.ن. برای راضی بودن هیچ گاه همه چیز محیا نیست، گاهی همین قدر که عطر برنج و شوید باقالای دست پخت خودت با دستور پخت خانه‌ی پدری فضای خانه را پُر می‌کند جای شکر دارد. همین


بارالها رضا بودن به رضایت را یادم بده... الهی آمین



[ سه شنبه 93/9/4 ] [ 11:11 عصر ] [ ساجده ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه