وقتي كه همه چيز جوره ،يعني بر وفق مراده، اما يه چيز جور نيست و اون معيار مليته ؛
پس يك معيار ناقصه براي كسي كه مليت رو معيار قرار داده است
شما از دل پاسخ دادن به چند سوال مي تونيد بفهميد كه آيا با همچين فردي ازدواج مي كنيد يا نه؟
اما قبل از اون بايد بگم كه كسي كه اين مشكل رو داره بايد بدونه كه زندگي به معناي خوشي ها و لذاتي كه هيچ دردي و دغدغه اي توش نباشه، نيست.
علاوه بر اين مشورت تنها كمك كننده به تصميم گيري ماست و تصميم گيرنده در نهايت خود ما هستيم . اين رو گفتم كه بدونيد كه اگه من به شما گفتم كه اين فرد افغانيه پس با اون ازدواج نكن سريع تصميم نگيري و بپرسي مگر افغاني بودن چه اشكالي داره؟
بعد از اينكه جواب هاي مشاورت رو شنيدي به اين سوال پاسخ بدي
كه
ظرفيت و
اهداف و
طرح من براي زندگي ابدي ( هفتاد سال در مزرعه آخرت و مابقي در آخرت) چيه؟ و اين انتخاب، منو با چه مشكلاتي و بلاهايي رو به رو ميكنه؟ اما بايد يك حقيقت رو هم بگم و اون اينه كه چيزي كه مورد قبوله نحوه مواجهه شما با اين بلاها و مشكلات و تهديدهاي زندگيه.بذار اين مسئله رو با يك مثال روشنتر كنم. آيا داستان نوح(ع) رو شنيدي كه زنش يك انسان نادرست بود و عليه لوط عمل ميكرد و در آخر به چه بلايي گرفتار شد؛آيا اين مسيله لطمه اي به اون وارد كرد؟ نه و همينطور در مورد امام حسن و حتي آسيه(س)
جواب در همون سه اصلي نهفته است كه گفتم.
وقتي كه من ظرفيت هاي خودم رو نشناختم حتي ازدواج من با بهترين آدم ها هم من رو به سقوط ميكشونه و وقتي من ظرفيت هاي خودم رو شناختم براي انتخاب همسرم رو ميارم به طرح و برنامه هاي زندگي البته بايد بگم كه همه اين ها در قالب اهداف، راستي يه چيزي، منظور من از شما، شماي نوعيه ؛ نه خود شخص شما، يه موقع جسارت نشه.
وقتي من اين سه مسئله برام هنوز نقص داشته باشه حتي ازدواجم با يك ايراني به بدترين ها دچار ميشه.
راستي يه سوال ديگه كه البته اهميتي نداره.
آيا شما(كلي) با كسي ازدواج ميكنيد كه افغانيه ولي هم طرح و هم هدف و هم ظرفيت براي زندگي دنيوي و اخروي داره و با شما در اين سه مسئله هماهنگه يا با آدمي كه ايرانيه ولي در اين سه مسئله و جزئياتش هماهنگي با شما نداره؟
و در آخر
امام چهار بار به خواستگاري همسرش كه از سادات روحاني قم بوده ميره ؛ حال بماند كه امام سيزده سال از همسرش بزرگتر بوده و چه جور ميشه كه خانمش راضي به ازدواج ميشه. ميخواستم بگم كه امام از نظر من اين سه مسئله در زندگيش رو در يك جمله خلاصه ميكنه و به زنش ميگه اون جمله اين بوده : امام از زنش اين رو فقط ميخواد انجام واجبات و ترك محرمات. البته براي اينكه ما به اينجا برسيم بايد ظرفيت و اهداف و طرح هامون مثل امام باشه و گرنه توش ميمونيم.
حرف هاي ديگه اي هم داشتم اما خير الكلام قل و دل
بهترين كلام كمترين و راهنماترين كلام است.