• وبلاگ : تا ساحل اميد
  • يادداشت : پيتزا، شكست بزرگ
  • نظرات : 1 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    خيلي روان شناسي شدينا:)
    پاسخ

    :) تاثير کتابهاييه که مي خونم...

    روزي سر كلاس درس سالهاي دوم و سوم دبيرستان قديم بود.
    بعضي از بچه‌ها تازه ريش در آورده بودند و تحت تأثير سعيد ريش گذاشته بودند.
    يكي از دبيرها كه خيلي غير مذهبي بود به يكي از بچه‌ها گفت: ريشت را چرا نمي‌تراشي؟ دفعه ديگر که آمدي سر کلاس ريشت را مي‌تراشي!
    آن دانش‌آموز هم حول شد و گفت چشم آقا.
    سعيد بلند شد و گفت: آقا چرا ريشش را بتراشد؟
    خود سعيد آن موقع هنوز به طور کامل و پرپشت ريش در نياورده بود.
    آن دبير گفت: چون كثيف است، آلوده مي‌شود.
    سعيد گفت: شما هفته‌اي چند بار حمام مي‌رويد؟
    گفت: هفته‌اي يكي دو بار.
    گفت: آقا ريش اين بلندتر است يا موي سر شما؟ تازه اين ريشش را روزي سه، چهار مرتبه با وضو مي‌شويد و اما شما موي سرتان را هفته‌اي يكي دوبار مي‌شوئيد.
    همه بچه‌ها خنديدند و آن دبير سعيد را از كلاس بيرون كرد اما جلسه بعد كه سعيد در كلاس بود و آن بچه هم ريشش را كوتاه نكرده بود معلم ديگر چيزي نگفت.
    پاسخ

    اين را كه توي وبلاگتون خونده بودم!

    باز اين چه شورش است که در خلق عالم است.
    باز اين چه نوحه کوچه عزا و چه ماتم است.

    باز اين چه رستخيز عظيم است کز زمين،
    بي نفخ صور خاسته تا عرش عالم است.

    اين صبح تيره باز دميد از کجا، کز او
    کار جهان و خلق جهان جمله درهم است.

    گويا طلوع ميکند از مغرب آفتاب،
    کاشوب در تمامي ذرات عالم است.......

    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ يكشنبه 17 آذر 92 نوشته (پيتزا، شكست بزرگ) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    متشكر