يه چند باري بود كه مي خواستم مطالبت رو بخونم ... همش نمي شد .
تا شد .
از شانس خيلي خيلي بد من _ گند سابق _ خوردم به يه مطلب دپرس كنندت .
يكم زيادي از دست داييتون ... با پوزش ازش خيلي بدم اومد .
كاش توي اين 4 سالي كه دايي شدم يك روزش رو مي ديدين . بچه خواهرم اولين كله اي كه ياد گرفت و زودتر از بابا و ماما گفت ، اسم من بود ( حالم بهم خورد ازم اينهمه تعريف شد ) ولي انصافاً ...
فكر كنم كارايي كه با شما مي كرده و زجري رو كه شما مي كشيدي و مطمئناً مي فهميده رو هيچ وقت نمي تونه جواب بده . منظورم پيش خداست .
موفق باشين .