• وبلاگ : تا ساحل اميد
  • يادداشت : خيابان منوچهري
  • نظرات : 0 خصوصي ، 33 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ديگشم اينقد سخت نگير باهات شوخي كرده داييت چرا زود مي رنجي

    منم كوچيك بودم شوهر عمه ام هميشه انگشت كوچيكه ي دستمو گااااز مي گرفت

    خيلي درد داشت

    شايد اون موقه همش مي خواستم از دستش فرار كنم اما الان برام مهم نيست

    دلت دريايي

    باي باي

    پاسخ

    اون از اين كه من تو دستش دست و پا مي زدم و مي ديد نمي تونم خودم را نجات بدم لذت مي برد.