سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرویس های کارمندی را که برداشتند طبق قیمت های تاکسی تلفنی دانشگاه کارمندهای هم مسیر چهار نفر چهار نفر با هم دیگه همراه شدند و یک تاکسی گرفتند؛ حالا برای این هماهنگی ها یک هفته فرصت بود و ما هم مثل بقیه چهار نفر شده بودیم و یک سرویس گرفته بودیم که روز اول یک نفرمان جا زد! البته معلوم شد ایشون همون روز قرار شده با یکی از کارمندها که ماشین دارند بیایند و مبلغی را کمتر پرداخت کنند! برای همین با قیافه ای حق به جانب اعلام کرد که من با شما نمی یام! حالا هر نفر باید به جای 60 تومان 80 می داد و دو نفر دیگه به این امر راضی نبودند؛ خب من هم نمی تونستم مجبورشون کنم، از طرفی حاظر بودم خودم 240 بدم یک تاکسی برای خودم بگیرم ولی حاظر نبودم من 120 بدم اونها نفری 60؛ این جوری ما موندیم بی سرویس.
یک هفته به طور کامل یکی از همکارها تاخیر خورد! یک نفر دیگه هم که می خواست صبر کنه با ون بیاد یا یه مسیرهایی را پیاده و ... خیلی اذیت شد و در نهایت رضایت دادند یک سرویس بگیریم با نفری 80 
توی اون یک هفته ای که خودم می رفتم و برمی گشتم یکی از نیروهای خدمات را دیده بودم که خودش می ره و می یاد یک بار که با هم مسیر را همراه بودیم خیلی کوتاه گلایه کرد که ما با توجه به حقوقمون برامون نمی صرفه سرویس بگیریم؛ این طوری هم که نمی شه رفت و آمد داشت؛ ازش پرسیدم چقدر می تونی برای سرویس هزینه کنی گفت 20- 30 تومان
با این بنده ی خدا ارتباط خاصی نداشتم ولی می دونستم مسیرش تقریباً به ما می خوره، روزی که سرویس هماهنگ شد و دیگه می دونستم  بچه ها راضی به پرداخت 80 تومان شده اند بهشون پیشنهاد دادم که می خوایند به این بنده ی خدا هم بگیم باهامون بیاد و همون قدر که راه دستش هست سهیم بشه؟ استقبال کردند.
زنگ زدم به اون بنده ی خدا، اول از همه ازش پرسیدم چقدر می تونی پرداخت کنی گفت 25 تومان، گفتم ما یه سرویس گرفتیم شما اگر خودتون یک قسمتی از مسیر را بیایید می تونید با ما همراه بشید و هر چقدر هم راه دست تون هست پرداخت کنید؛ خوشحال شد.
زنگ زدم نتیجه را به دو نفر دیگه اطلاع بدم، به محض این که گفتم ایشون 25 تومان می تونند پرداخت کنند چنان این همکار ما برافروخته شد و از کوره در رفت که دیگه واقعاً خودش هم نمی دونست چی داره می گه؛ با عصبانیت داد زد که فلانی چرا این طوری؟ چرا بلد نیستی یک کار را درست انجام بدی؟ چرا ایشون این قدر ناخن خشکه؟ اگر 30 تومان می ده باهامون بیاد اگر کمتر باشه، نه!
شوکه شده بودم، این دو نفر با هم رابطه ی نزدیکی داشتند، بعد این قدر راحت داشت این طوری صحبت می کرد؟ آخه بی انصاف 5 تومن برای کسی که از من و تو حقوق کمتری داره و وضع مالی بدتر 5 تومنه ولی برای من و تو وقتی بینمون تقسیم می شه می افته 1500 ، اما باهاش نمی شد صحبت کرد؛ با شرمندگی دوباره زنگ زدم که خانم فلانی همکارها گفتند شما 30 بدید، می تونید؟ گفت: باشه...


پ.ن. هر کسی معذوریت های مالی خودش را داره، وام، اقساط، مخارج روزمره و ...؛ من هم مثل بقیه
راستش مدت هاست با توجه به تغییر و تحولاتی که توی زندگی مون رخ داده داریم صورتمون را با سیلی سرخ نگه می داریم، می دونم بقیه ی همکارها هم معذوریت هایی دارند ولی می دونم شرایط شون سخت تر از شرایط خودم نیست
می خوام بگم فکر نکنید چون جیبم پر پوله برداشتم این طوری بوده برعکس؛ چون می دونم بی پولی چیه برداشتم این بوده و چنین حساب  کتاب های دقیقی برام قابل هضم نیست
مبلغ اقساطی که ماهیانه باید پرداخت کنیم از حقوق ماهیانه ام بیشتره، حالا شما مخارج معمول نه، حداقل مخارج یک خونه اعم از قبض آب و برق و تلفن و گاز را هم بهش اضافه کنید بدون هیچ چیز دیگه ای، ببینید چی می شه!
پ.ن. این پست را داشته باشید حداقل یک پست دیگه مرتبط نوشته خواهد شد برای یک نتیجه گیری



[ یکشنبه 92/6/10 ] [ 9:28 صبح ] [ ساجده ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه