بخشی از زندگی ما بر اساس اتفاقات تصادفی رقم می خورد، مثلاً ممکن است دانشجویی تصادفاً کد رشته ای را اشتباه بزند و در همان کد رشته ی اشتباه هم قبول شود و این گونه آینده ی حرفه ایی اش تغییر کند؛ ممکن است شما تصادفاٌ یک آگهی استخدام ببینید و در حالی که اصلاً به دنبال چنین کاری نبوده اید به دنبالش رفته در همان جا استخدام شوید، تصادفاً با شخصی هم صحبت شوید و او برای سال ها تبدیل شود به دوست صمیمی شما...
اتفاقات بدون برنامه ریزی قبلی و غیرمنتظره همگی در زندگی ماها نقشی داشته اند، شما بدون برنامه ریزی روز اول مدرسه با همکلاسی یتان روی یک نیمکت نشستید و برای سال ها خاطرات مشترکی را برای یکدیگر ساختید...
اما آلبرت بندورا تنها نظریه پردازی ست که به نقش این اتفاقات تصادفی در نظریه اش اذعان دارد، رویارویی تصادفی و رویدادهای غیرمنتظره؛ یعنی زمانی که بدون برنامه ریزی با فرد ناآشنایی روبرو می شوید و زمانی که تجربه ی محیطی غیرمترقبه ای بدون برنامه ریزی قبلی برای شما رخ می دهد؛ آلبرت بندورا تصادفاً وارد حرفه ی روانشناسی شد و تصادفاً با همسرش آشنا شد...
بندورا به نکته ی مهمی دیگری نیز اشاره می کند، این که خود ما چقدر به این اتفاقات و رویارویی های تصادفی جهت می دهیم؛ شاید خیلی از ماها پس از آن که همکلاسی یمان در جایی استخدام شد مدام افسوس بخوریم که من هم آن آگهی استخدام را دیدم اما... ؛ شاید بعد از آن که دختر همسایه ازدواج کرد افسوس بخوریم که من هم دختر همسایه را دیدم اما... ، شاید بعد از آن که دوستمان فلان دوره ی آموزشی یا هنری را تمام کرد ما هم سر تاسف تکان دهیم که من هم هر روز از جلوی این آموزشگاه رد می شدم اما...
بندورا معتقد است گاهی لازم می شود خود ما به این رویدادها و رویارویی های تصادفی کمک کنیم، مثلاً با عضو شدن در یک کلوپ، با شرکت در یک مهمانی و ... حتی فراتر، مثلاً پس از رویارویی تصادفی سعی در خاتمه ی رابطه و فرار از موقعیت نداشته باشیم بلکه برعکس سعی در ادامه ی رابطه و ادامه ی سخن داشته باشیم...
خیلی اوقات رویدادها یا رویارویی های زندگی ام را که کنار هم می گذارم به بسیاری از این رویدادها و رویارویی های غیرمنتظره برمی خورم که از آنها فرار کرده ام و سال ها بعد افسوس اش را خورده ام...
وقتی در طول یکی دو هفته ی اخیر چند نشانه ی مرتبط در زندگی ام رخ داده و به همه ی آنها بی توجه بوده ام شاید یعنی دارم تعمداً اما نادانسته فرصت های زندگی را از دست می دهم.
بارالها فرصت خوب بودن، خوب ماندن و خوب مردن را از ما مگیر... الهی آمین
[ جمعه 92/9/15 ] [ 1:48 عصر ] [ ساجده ]