چندی پیش سخن از کارهای نیمه تمام شد؛ کارهایی که به نیمه رساندهایم اما همین طور نیمه رها شده؛ استاد میگفت: کارهای نیمه تمام همواره بخشی از ذهن شما را به خودشان اختصاص میدهد، این گونه همواره ذهنتان درگیر یک سری مسائل است که تمرکز کافی هم روی آن ندارید، ذهنتان زود خسته می شود. در عین حال کارهای نیمه تمام کارهایی هستند که شما جرات و جسارت تمام کردن آن ها را به خود نمی دهید، برای همین نیمه مانده اند.
آن روز با قطعیت گفتم: من هیچ کار نیمه تمامی ندارم.
اما چند روزی نگذشته بود که چند کار نیمه تمام را ردیف کردم، من کارهای نیمه تمام قابل توجهی داشتم که همه را به مراحل نهایی کار رسانده بودم اما همین طوری نیمه مانده بود، یا مانده بودم به انتظار کمک کسی، یا در جستجوی کلاس مناسبی، یا ... . خلاصه این که راست میگفت وقتی کار نیمه تمامی داریم شروع کار جدید اشتباه است، و در عین حال کارهای نیمه تمام محدودهی ترس ها و نگرانی های ماست با تمام کردن آنها خود را از شر یک عالمه احساس منفی خلاص میکنیم.
از بین کارهای نیمه تمامی که داشتم یکی از همه بارزتر بود، روی آن متمرکز شدم، باید تمامش میکردم، در یک ماههی اخیر سخت روی آن کار کردم و خوب مطمئن شدم عملی نیست. پس الان با خیال راحت میگذارمش کنار و یک کار جدید شروع میکنم و از این پس به آن فقط به چشم یک تجربه نگاه میکنم. حالا میدانم علت نیمه رها شدن آن کار ترس از "نه" شنیدن بود؛ همین که دلم میخواست به نتیجهی مطلوب برسد اما مطمئن نبودم بتوانم به آن مرحله برسانمش؛ پس نیمه رها شده بود. حالا میدانم تلاشم را کردهام پس دیگر ذهنم درگیر آن نیست.
کمی فکر کنید: کارهای نیمهتمامتان را لیست کنید. بعد از مهم به غیرمهم لیستشان کنید و از اول لیست شروع کنید، هر روز زمان کوتاهی را روی آن متمرکز شوید تا تمام شود. بگذارید این مشغولیتهایی که ناخواسته ذهنتان را درگیر و خسته میکنند تمام شوند، بگذرید ترسهایتان کنار بروند.
الهی شکر
[ جمعه 94/7/24 ] [ 3:58 عصر ] [ ساجده ]