ذلم تنگه...
هوای گریه داره. مثل بچه ها بهانه گیر شده! نق می زنه! معلوم نیست چی می خواد!
بچه ها را دیدید گریه می کنند بعد هر چی بهشون می دید می گند نمی خوام، تازه بدتر می شند، بیشتر جیغ می کشند؟
دل من همین جوری شده!
می دونم چرا...
چون چیزی " آن چه یافت می نشود آنم آرزوست!"
دلم هوای گریه داره...
---------------------------------
چند روز پیش دلمو جلا دادم، بدی ها را ریختم بیرون. بی خیال خیلی بدی ها شدم...
زندگی می گذرد، حادثه ها می آید...
خدایا، تو کجایی؟ ما را می بینی؟ آره. هستی. این جایی. همین جا. هین جا تو دلم، تو وجودم،
چشم هام را که می بندم حست می کنم
کمکم کن...
هوای گریه داره. مثل بچه ها بهانه گیر شده! نق می زنه! معلوم نیست چی می خواد!
بچه ها را دیدید گریه می کنند بعد هر چی بهشون می دید می گند نمی خوام، تازه بدتر می شند، بیشتر جیغ می کشند؟
دل من همین جوری شده!
می دونم چرا...
چون چیزی " آن چه یافت می نشود آنم آرزوست!"
دلم هوای گریه داره...
---------------------------------
چند روز پیش دلمو جلا دادم، بدی ها را ریختم بیرون. بی خیال خیلی بدی ها شدم...
زندگی می گذرد، حادثه ها می آید...
خدایا، تو کجایی؟ ما را می بینی؟ آره. هستی. این جایی. همین جا. هین جا تو دلم، تو وجودم،
چشم هام را که می بندم حست می کنم
کمکم کن...
[ یکشنبه 88/8/24 ] [ 7:7 عصر ] [ ساجده ]