سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پارسال که زینب قم می رفت مدرسه، همیشه از معلم ها، بچه ها، مدرسه، از همه چیز و همه کس بد می گفت! همیشه می گفتم: تو داری سخت می گیری...
امسال خودم به یه آرزوی قدیمی رسیدم، همیشه دوست داشتم یه مدرک دانشگاهی مرتبط با زبان داشته باشم، آخه با این که زبانم خیلی خوب بود، ولی هر جا می رفتم مدرک دانشگاهی براشون ملاک بود!
الان دارم می رم دانشگاه، اینجا، قم!
هر روز که می رم دانشگاه و برمی گردم به این فکر می کنم که من اومدم دانشگاه یا دبیرستان؟!!!
توی دبیرستان بچه ها خیلی بیشتر به درس اهمیت می دادند تا اینجا...
دانشگاه که بودیم، باید درس ها را از قبل می خوندیم و می رفتیم دانشگاه. اما اینجا انتظار دارند استاد به جاشون بخونه! برای تنها چیزی که اصرار دارند کنسل کردن کلاسه! و تنها کاری که بلدند لودگی تو کلاسه!!! مزه های لوس و بی معنی، جلب توجه های تابلو، فامیلشون را تو کلاس داد زدن تا پسرهای کلاس متوجه ی فامیلشون بشند! به تیکه های همدیگه خندهای بیمارگونه کردن تا بیشتر برای همدیگه عرض اندام کنند! چادر را به اندازه ی کافی باز گرفتن و مانتو را به اندازه ی کافی کوتاه کردن تا پسرها به اندازه ی کافی لذت ببرند!
خلاصه انگار همه زندانی هایی بودند که از زندان آزاد شدند، حالا بعد از چندین سال دارند دنیا را می بینند...

هر بار که از دانشگاه برمی گردم توی دلم یه دنیا غصه موج می زنه، یه دنیا دلتنگی برای روزهای دانشجویی توی دانشگاه پیام نور دولت آباد، یه دنیا دلتنگی برای جمع سه نفره ایی که تو دانشگاه شناخته شده بود اما جلف نبود! یه جمع سه نفره که هم سنگ صبور هم بودیم، هم کمک هم تو درس ها، هم یار هم تو شادی ها، خلاصه بامعرفت ترین و بهترین جمع بودیم

امروز یه پیام دادم به بچه ها:
چقدر دلم برای اون روزها تنگ شده، روزهای دانشگاه، هیچ کس مثل شماها نمی شه...
می رم دانشگاه دلم می گیره
و جواب اومد:
نگران نباش، آشنا بشی می تونی دوستای خوبی پیدا کنی
داشتم تایپ می کردم:
هر چی آشناتر می شم بیشتر غصم می شه! که چرا به اندازه ی کافی با هم نبودیم...

که یه دفعه به ذهنم رسید آیا الان که فرصتی هست به اندازه ی کافی با خدا هستیم؟ تا فردای قیامت افسوس نخوریم؟
آیا به اندازه ی کافی با هم هستیم تا موقع جدایی افسوس نخوریم...
نیستیم...
پ.ن. 1. خدایا دلتنگتم...
پ.ن.2. الان می فهمم زینب چی می گفت!
پ.ن.3. همیشه بهانه برای غمگین بودن هست، من امروز پر از بهانم...


[ سه شنبه 88/9/3 ] [ 10:15 عصر ] [ ساجده ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه