سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از این که بگویم یک روز جزء قشر ضعیف جامعه بودم واهمه ای ندارم؛ از این که بگویم بعد از طلاق همه چیز به هم می ریزد مخصوصاً اگر مادرت خانه دار باشد و دو تا کودک را بخواهد سرپرستی کند، نه شغل و حرفه ای و نه سرمایه ای...
آن وقت است که هر چه هم پدرت ثروتمند باشد تو می شوی جزء قشر ضعیف جامعه، همان هایی که امام می گفت "پابرهنگان"
آن وقت است که وقتی می روید برای خرید ماه مهر، مادرت کلی از مانتوهای مد پارسال توی گوشت تعریف می کند! تا بشود یک مانتوی نو با قیمت کمتر خرید! لوازم التحریرت می شود ارزان ترین های توی بازار و ...
خرید سال نو هم همین طور است، ارزان ترین ها...
خدا را شکر همیشه همین ارزان ترین ها هست و تو به همین ها دل خوشی؛ اما هیچ کس شادی کودکانه ات را درنمی یابد، توی مدرسه، توی محل، هیچ کجا توی بازی های کودکانه راهت نمی دهند، تیپت را، لباس سال نو ات، یا دمپایی پاره ات را مسخره می کنند.
اما خدا را شکر، خدا هست، مادر هست و گاهی هم یک خیر...
این گونه من می بالم، بزرگ می شوم، تحصیل می کنم، شاغل می شوم و امروز وقتی می روم توی جامعه دیگر جزء آن قشر محروم، جزء پابرهنگان محسوب نمی شوم. حداقل کسی نمی فهمد من روزی جزء آن قشر بوده ام. برای همین گاهی که بحث از هیچ به سیاست می رسد راحت مخاطبم قرار می دهند که چرا احمدی نژاد دارد به قشر محروم کمک می کند؟ چرا باید به قشر محروم کمک کند؟ مگر آن ها از زندگی چیزی می فهمند؟ مگر آن ها حق زندگی دارند؟!!!
او دارد این حرف ها را به من می زند، به دیروز من، آری! به نظر خیلی ها امثال من حق زندگی ندارند...
می گوید چرا آن ها باید سهام عدالت بگیرند؟ او حتی نمی داند سهام عدالت چقدر است؟ او حتی نمی داند این سهامت عدالتی که گلایه مند است بدون تلاش به قشر محروم پرداخت می شود تا کنون بیش از یکی- دو بار پرداخت نشده! سی، چهل هزار تومان در سال! یعنی هیچ
همین هیچ چرا برای قشر توانمند جامعه این قدر زیاد است؟ این قدر به چشم می آید؟
او می گوید و می گوید و من به دیروز خودم فکر می کنم... من یک پابرهنه ام



[ شنبه 89/7/3 ] [ 11:45 صبح ] [ ساجده ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه