سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توی محیط کارم تقریباً با کسی صمیمی نیستم، متقابلاً هم کسی با من صمیمی نیست؛ حالا با وجود این عدم صمیمیت همین یک ماه پیش یکی از همکارها با قیافه ی مظلوم اومد نشست روی صندلی روبروم و گفت: رفتم اصفهان ماشین خریدم مدارک ماشینم نیوده، اسم شما را نوشتم که بری برام تحویل بگیری، به خدا شرمنده ام، جبران می کنم، خودم باید مرخصی بگیرم، سختمه، از شرمندگی تون در میام، اگر کسی داری برام این کار را انجام بده و...
مونده بودم چی بهش بگم؛ من حتی برای کارهای خودم خجالت می کشیدم خواهرم را بندازم به زحمت، یعنی خودم می رفتم اصفهان ولی به خواهرم نمی گفتم
حتی یک بار که نمی تونستم برم، به یکی از دوست هام سپردم برام کارم را انجام بده و بعد هم برای جبران هزینه ها و لطفش به خواهرم گفتم براش یک پک سی دی که می دونستم لازم داشت بخره به ارزش تقریبی ده تومان و ده تومان هم پول نقد بزاره توی پاکت و تقدیم شون کنه، این در حالی بود که ایشون به طور میانگین حدود 4 هزار تومان هزینه کرده بودند...
خب حالا نمی دونستم به این همکارم چی بگم در حالی که خواهرم کارش ساعتی بود، باید مرخصی می گرفت، به همون میزان از حقوقش کسر می شد بعلاوه ی رفت و آمد و اذیتی که توی ماه رمضان و گرما باید متحمل می شد
مثل بلانسبت شما یه آدم کمی تا قسمتی نادان قبول کردم به خواهرم زنگ زدم موضوع را گفتم ایشون هم با وجود مهمان داری و شرایط کاری و... قبول کرد، رفت کارش را انجام داد، هزینه ها را هم با فاکتور! با مدارکشون پست کرده بود؛ شده بود یازده تومان، همکارم یازده تومان را آورد نقداً بده گفتم بریز به حسابشون
هفته ی بعد دوباره تماس گرفت که بقیه ی مدارکم هم اومدند خواهرتون زحمتش را بکشند! دوباره مجبور شدم چند بار تماس بگیرم، چند بار هم خواهرم تماس گرفتند و خلاصه کارشون انجام شد دوباره عین مبلغ فاکتور را می خواستند کارت به کار کنند که پرسید آیا مبلغ قبلی رفته به حسابشون چون من رسید ندارم! نمی دونم به حسابشون رفته یا نه، خواهرم هم اون قدر سرشون شلوغ بود که اصلاً حساب را چک نکرده بود، همکارم هم هر روز سراغ می گرفت، منم هر روز زنگ می زدم! خواهرم کلافه شده بود قید پولش را زده بود ولی می گفت دیگه برام کار درست نکن؛ خلاصه همکار ما بیست و دو تومان واریز کردند و بعد از اون روزی 2 بار می اومد سراغ می گرفت که واریز شده؟
راستش را بخواهید منتظر بود ببینه اگر زیاد واریز شده مبلغ اضافی را پس بگیره! خلاصه بعد از دو هفته خواهرم حسابشون را چک کردند، اعلام کردند که واریز شده ولی کلافه بود، اذیت شده بود عصبانی هم بود...
گفت: عجب همکار بی ... داری، حالا نهایت هم بگیریم که ایشون یازده تومان اضافه واریز کرده بودند، این قدر پیگیری داره؟ من به خاطر ایشون قید چند ساعت حقوقم را زدم، در حالی که خودشون اگر می خواستند بیاند اصفهان دو بار باید برای سفر هزینه می کردند یا پول بنزین یا پول بلیط، به جز بحث مرخصی و اذیت شدن توی شهر غریب و اینا، بعد یازده تومان این قدر براش مهمه؟
راست می گفت...
دیروز به همکارم می گم: خواهرم حسابشون را چک کردند پول واریز شده حالا باید برم خودپرداز بگیرم براتون؛ راستش اون قدر به این که تعارف اومد نیومد داره اعتقاد راسخ داشت که حتی یه تعارف شاه عبدالعظیمی نکرد بگه: قابل نداره...
حتی کلمه ی جبران می کنمش را هم پس گرفته: جدیداً می گفت: کار خواهرتون را نمی شه جبران کرد ازشون تشکر کنید!

پ.ن. من نمی گم این همکارم قصد جبران نداره یا داره یا باید داشته باشه، به هر حال زمانی که من به خواهرم گفتم این کار را براش انجام بده بدون هیچ چشم داشتی بود و خواهرم نیز چشم داشتی نداشت؛ ولی این قسمت آخر قضیه خواهرم را به زحمت انداخت - همون طور که گفتم ترجیح می داد پولی که هزینه کرده بود واریز نشه اما بیش از این در اون شرایط به زحمت هم نیفته- و این که این رفتار قشنگ نیست، وجهه ی زیبایی نداره...
پ.ن. این پست در ادامه ی پست قبلیه، هنوز نتیجه گیری مونده، البته بازم حرف دارم...



[ یکشنبه 92/6/10 ] [ 10:21 صبح ] [ ساجده ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه