سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرخ دستی آب را برداشتم بروم آب بیاورم، از همین چرخ هایی که توی بقیه ی شهرها به خصوص تهران خانم ها برای خرید استفاده می کنند، توی قم بیشترین کاربدش آوردن آب از آب شیرین های سرخیابان است، از منزل که خارج شدم صدای بلند و گوش خراش چرخ ها روی آسفالت خیابان بدجوری خودنمایی می کرد، چرخ را چک کردم مشکلی نداشت، ولی صدا بلند بود، قسمتی از مسیر را از روی موزائیک های جلوی منزل ها رفتم بلکه صافی موزائیک صدای چرخ ها را کم کند، فایده ای نداشت؛ صدای چرخ ها سکوت کوچه و خیابان را می شکست و فضا را آلوده می کرد، به آب شیرین که رسیدم، ده لیتری را آب کردم و گذاشتم توی چرخ، دیگر صدای قبل را نمی داد، صدایی کم و متعادل، نه گوش خراش و بلند که جلب توجه کند... .

آمده ام منزل چند ساعتی گذشته، دارم درباره ی انگشتر برلیان نشان توی دستم صحبت می کنم که خواهرم می گوید: چرا اتم با آن برق چشم نوازش ارزشی ندارد، اما برلیان با برق کمتر و رنگ تیره ترش ارزشمند است، همین نگین های کوچک‌ ش ارزش دارد، راست می گوید، تکه های طلایی که با اتم تزئین شده اند را دیده اید چه نگین های بزرگی دارد، ولی وقتی صحبت از برلیان باشد سایز نگین‌ها کوچک‌تر می شود و ارزش آن تکه طلا بیشتر... .

   

چرخ خالی یا اتم زلال و براق ما انسان ها هستیم، انسان هایی که چیزی برای عرضه ندارند ولی بسیار خودنمایی می کنیم، چرخ پر و برلیان تیره همان شخصی ست که علم ش، وقارش، عفاف ش و... او را از لغو گفتن و خودنمایی بازمی دارد، همان انسان هایی که شاید متوجه‌ی حضورشان نشویم، همان استادی که منم منم ندارد، همان دختری که صورت پررنگ و لعاب ندارد، همان عالم و زاهدی که سال‌ها پس از مرگ‌ش می شناسیمش، همانی که از او غافلیم... .

صدای چرخ و برق اتم، ذهن مان را به خطا نبرد... .

الهی ما را در زمره ی گروه دوم قرار بده، یک انگشتر زیبای برلیان نشان هم عطا کن بد نیست :دی ... الهی آمین



[ یکشنبه 92/10/29 ] [ 12:43 عصر ] [ ساجده ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه