سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دختریست بشاش، پرهیاهو، پر از احساس، شیطان، ایمانش هم بد نیست، اخیراً بهتر شده، یک سالی هست که دیگر چادر را به عنوان پوشش انتخاب کرده و آرایشش نیز ملایم شده و کلاً رفتارش متین تر شده؛ به اقتضای سن خواستگارانی دارد.
چندی پیش خواستگاری داشت، دیپلمه، دارای ماشین، منزل، مغازه، شغلش فروش لوازم آرایشی ست، فقط با ادامه تحصیل و اشتغال همسرش موافق نیست...
اینها را مادر دختر داشت برای دخترش توضیح می داد که با "نه" قطعی دختر مواجه شد؛ خودم را می‌اندازم وسط سخن و می‍‌ گویم: اتفاقاً بهتر کار می خواهی چکار؟ کار کردن اصلاً هم خوب نیست، کاردانی ات را هم که داری، پس مشکلی نیست.
-  با این که مشکل ندارم، با شغلش مشکل دارم...
- شغلش مگه چشه؟
- هیچی، ولی این عشوه ها که ما توی مغازه ها می‌آییم بقیه هم می‌آیند...
هیسسسس

پ.ن : من رسماً حرفی برای گفتن ندارم!

الهی چنان کن که گر بلغزد پای// فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد



[ یکشنبه 93/7/6 ] [ 12:52 عصر ] [ ساجده ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه