سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اگر به گریه از دید روانشناسی نگاه کنیم گریه نوعی تخلیه ی روانی است نوعی عکس العمل فیزیولوژیک؛ که اگر فرو خورده شود باعث نوعی عقده های روانی در شخص شده و اگر بیش از حد تکرار شود نشانه ایی است از بیماری افسردگی می باشد، امّا به طور کلی در زندگی لازم است شخص گاهی گریه کند، چرا که پس از آن نوعی سبکی و آرامش را برایش به ارمغان می آورد. 
حال وقتی ما  در مرگ شخصی به سوگ می نشینیم و گریه می کنیم در درجه ی اول نشانه ی ناراحتی و غمی است که بر ما مستولی شده و ما به این نحو این ناراحتی را ابراز می کنیم و در حقیقت خود را خالی می کنیم، از دیگر منظر گریه ی ما نشانه ی پیوند عاطفی بین ما و متوفی است، سومین عامل گریه نوع فرهنگ ماست؛ چرا که در برخی فرهنگ ها این غم را با سکوت ابراز می کنند و در برخی فرهنگ ها با گریه .
 حال گریه در سوگ سالار شهیدان برای ما از چند دیدگاه قابل بررسی است: اول این که نشان پیوند عاطفی بین ما و آن عزیزان است، دوم این که نشانه ی سنگینی و عظمت این مصیبت وارده به ما و جهان اسلام است، سوم نشانه ی عواطف انسانی ما است_ چرا که اتفاقاتی که در صحرای کربلا افتاد دل هر شنونده ایی را به درد می آورد_ نهایتاً نشانه ی فرهنگ ما است. علارغم این که گریه در این ایام نوعی تسلی خاطر را برای ما به همراه دارد، و به گونه ایی روح ما را از خستگی ها و سختی های زندگی تسکین می دهد.
امّا این که می گویم فرهنگ ما منظورم فرهنگ ایرانی نیست، حتی منظورم فرهنگ خاص تشیع هم نیست، اگر چه اکنون در جهان اسلام در بین اهل سنت کمتر کسی به سوگ شهدای کربلا می نشیند اما آن ها نیز تا چند دهه پیش برای سالار شهیدان عزاداری می کردند، تا قبل از این که این امر توسط مفتی های آنان با این توضیح که گریه و سینه زدن برای شهدای کربلا نوعی آسیب به خود است منع شود. هر چند اگر از دید روانشناسی به این مسئله نگاه کنیم به راحتی متوجه می شویم که این گریه نه تنها آسیبی را به دنبال نداشته بلکه مانع بسیاری از بیماری ها یی که ریشه عصبی دارند و اصطلاحاً به آن بیماریهای روان تنی می گوییم می شده.
امّا این گریه و حتی این سینه زدن ها از کجا وارد فرهنگ اسلامی شد؟
جنگ احد یکی از جنگ هایی بود که بر پیامبر از لحاظ روحی بسیار سخت گذشت. چرا که در این جنگ علارغم این که بسیاری از مسلمین بر پیامبر پشت کردند وی مهمترین تکیه گاهش پس از ابوطالب و خدیجه را از دست داد. آری پیامبر در این جنگ علم دار و یاور همیشگی اش حمزه را از دست داد. این غم چنان بر پیامبر سنگین آمد که بر عموی خود هفتاد بار یعنی به شماره ی تمام کشته های جنگ بدر از سپاه اسلام نماز خواند. بعد از آن هنگامی که زنان مدینه در سوگ عزیزانشان عزاداری می کردند جلوی خانه ی حمزه توقف کرد و پرسید آیا این منزل عمویم حمزه نیست؟ مگر او کسی را نداشت که از خانه ی او صدای شیون زنان بلند نیست؟
مسلماً پیامبر خود پاسخ سؤال را می دانست امّا علت سؤال این بود که می خواست مردم مدینه برای سید شهیدان جنگ احد عزاداری کنند. این گونه بود که پس از آن زنان مدینه ابتدا چند ساعتی در خانه ی حمزه عزاداری می کردند و پس از آن برای شهدای خود.
نمی خواهم به احادیث ائمه در این باره اشاره ایی داشته باشم تا مسئله مختص اهل تشیع شود امّا همین بس که پیامبر بارها در عزای عزیزانش گریست و این گریه به گونه ایی بود که تمام همراهانش همراه با او گریستند یا مانند جنگ احد مستقیماً مردم را عزاداری برای عزیزش ترغیب کرد، پس این بهترین سند است برای تأیید این عزاداری ها، عزاداری در سوگ عزیزان پیامبر، اهل بیت پیامبر.

پ. ن.1. این نتیجه گیری نتیجه تراوشات ذهنی خودم بود. اگر شما نقدی بر این نتیجه گیری دارید می شنوم. هر چی نباشه نمره روش تحقیقم دوران دانشجویی 66/12 شد و پایان نامم را هم با نمره 19 پاس کردم. البته استاد طرحمون خیلی بی انصاف بود.
پ.ن.2. یادم رفت که اضافه کنم احتمالا علت سینه زنی ها هم یکی تاثیر عزاداری عربهاست که موقع عزاداری به سر و سینه می زنند و دیگر به خاطر عظمت مصیبت است که باعث می شود آدم برای تخلیه ی بهتر خود به سر و سینه بزند.

کار دین به اجبار نیست، راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردید، پس هر که از راه کفر و سرکشی برگردد و به راه ایمان و پرستش خدا گراید، به رشته ی محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست و خداوند به هر چه خلق گویند و کنند شنوا و داناست.
                                                                                             سوره بقره آیه 156



[ سه شنبه 87/11/8 ] [ 11:27 عصر ] [ ساجده ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه