• وبلاگ : تا ساحل اميد
  • يادداشت : مهمان خدا...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فارنهايت 
    منظورم لذت از شرکت در چنين مراسمي بود ...
    ولي از اون لحاظ که شما فرموديد شايد !تا حالا به اين مورد زياد دقت نکردم . ( شايد اون نياز اونقدر توجهمو جلب نکرده بوده که از رسيدن ناخودآگاه به اون لذت ببرم . )
    اما سوالهايي براي من مطرح شد که براي شما هم مطرح شده بود . و من جاي شما بودم سعي مي کردم جوابشو پيدا کرده و يا اون مشکل رو حل کنم .
    اينکه چرا اون دوست عزيزي که با هم رفت و آمد داشتيد , ديگه نداريد ؟
    و يا ياينکه چرا اون فاميل بايد شما رو بي دين بشناسند ؟ و نخوان که رفت و آمد داشته باشن ؟ و از روي ظاهرتون در مورد شما قضاوت کنند ( اون هم با وضعيتي که شما محجبه هستين )اينکه آيا فقط از روي ظاهر شماست يا دلايل ديگه اي داشته ؟
    اميدوارم از طرز نظر گذاشتنم نرنجيده باشيد , فقط خواستم نظر شخصي خودمو عنوان کنم .


    پاسخ

    متاسفانه جواب همه ي اين سوالات را مي دونم؛ چيزهايي نيستند که راه کار داشته باشند؛ حقايقيه که بايد باهاشون کنار اومد يا ناديده گرفتشون... همين