وبلاگ :
تا ساحل اميد
يادداشت :
فقير اما شاد
نظرات :
0
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پايا
بله
من هم يادم هست.دوران ابتدايي پدرم مهندس ساده يک کارخانه نساجي بودند و ماهم تابستان ها همين منوال را مي گذرانديم.
ولي من در انشاء، تابستانم را مي دادم دست تخيلم و مي رفتم به زيباترين جاهاي ناممکن و معلمم هميشه به تخيلاتم بيست مي داد.
يادش بخير
بزرگتر که شدم و وضعمان بهتر شد ديدم چقدر تخيلاتم زيباتر از واقعيات بوده است.:)
يا حق
پاسخ
کارتون جالب بوده