• وبلاگ : تا ساحل اميد
  • يادداشت : يلداي تلخ
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حسين 
    سلام. من اسم شما رو نميدونم. مطلب شما در مورد بچه هاي طلاق رو خوندم و همين طور همه نظرات رو. از احساس اميد عميق و پاسخ هاي پخته اي که به همه داده بودين لذت بردم. من تازه با وبلاگ شما آشنا شده ام. من هم يک بچه طلاق هستم و همين باعث ميشه ارزش کار شما رو بهتر درک کنم. فقط برخي از مطالب اخير رو که ديدم احساس کردم شما هم به طور طبيعي قدري از سختي هاي روزگار خسته شدين. اگرچه ما انسانيم و اين طبيعيه ولي من واقعا به پاسخ هاي اميدبخشي که به ديگران دادين ايمان دارم و اميدوارم خداي مهربان، دلتنگي هاي شما رو هرچه زودتر به لطف خودش به گشايش مبدل کنه و سکون نفس و آرامشي الهي به شما عنايت کنه، انشاءالله. من 33 سالمه و سختي هاي طلاق پدر و مادر رو درک کردم. ولي هميشه يک رشته نور هرچند ضعيف،من رو به خدا متصل نگاه داشت و از پرت شدن از مسير امن الهي حفظ کرد. از نوشته هاتون دريافتم که شما انساني مومن هستين و مؤمنان فقط بايد بر خدا توکل کنند: "إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى? رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ" انفال-2. براي شما آرزوي سربلندي و رسيدن به اهداف متعالي رو از خدا طلب مي کنم
    پاسخ

    سلام/ عيدتون مبارک/ ممنون از پيامي که با حوصله برام ارسال کرديد. راستش سختي هاي زندگي طلاق در برابر درد از دست دادن خواهرم هيچي نبود، توکلم به خداست ولي واقعا خيلي طول کشيد تا تونستم کمي خودم را پيدا کنم... اميدوارم نظر خدا ازم برنگره