• وبلاگ : تا ساحل اميد
  • يادداشت : بچه هاي طلاق
  • نظرات : 12 خصوصي ، 686 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    سلام.
    13سالمه مامانم ميخاد از بابام طلاق بگيره من مخالفم بيچاره بابام دلم ميسوزه هرشب بخاطر اينکه مامانم از بابام طلاق بگيره گريه ميکنم بابام اعتياد داره ولي مامانم هم بي گناه نيس بابام بخاطر مامانم معتاد شد??????
    مامانم ب بابام خيانت ميکنه هرروز حالا هم با يکيه ک ميخاد باهاش ازدواج کنه ولي من از اون يارو اصن خوشم نمياد بابام ک مامانمو با هرکي ميديد ميرفت ب مامان بزرگم و بابا بزرگم داييام ميگفت ولي اونا باور نمي‌کردن با بابام دعوا ميکردن الانم همينجوريه اگه از منم بپرسن داييام مامانم ميگه نگو نميزاره چيزي بگم واسه همين هميشه بابام دروغ گو ديده ميشع ميشد ولي من دلم براي بابام تنگ ميشه???? ميخام اگه مامانم ازدواج کرد خودمو بکشم اين زندگي ديگه معني نميده بدون بابام ،بابام ي ادم مهربون ک با همه دوست ميشه اجتماعي حتي چن بارک مامانم داخل ماشين رلش بود ديد گرفتتشم ولي مامانم فرار کرد خونه ي خالم،خالم با اون يکي خاله هام بابامو مسخره ميکنن ميگن اون موقعه ک طلاق گرفتي از قيافه ي شوهرت فيلم بگير بره اکسپلور اگه طلاق گرفت رف با رلش ازدواج کرد من خودکشي ميکنم ديه هيچي برام مهم نيس نميخام همه بم بگن بچه طلاق بميرم بهتره ن مامانم ب خيالش مياد ن اون رل حرومزادش ????
    دها کنيد طلاق نگيرن بابام خيلي مامانمو دوست داره????????????
    ببخشيد طولاني شد???? اين خلاصش بود ديگه اصليش خيلي زياده??????
    + نميتونم بگم 
    سلام
    من يه دختر 15 ساله هستم
    از اولش هم مامان و بابام رابطه خوبي با هم نداشتن
    و الان 8 ماهه که بابام به مامانم خيانت کرده،هفته اي 3 شب ميره ميمونه اونجا ،و وقت هايي ام که تو خونه س فقط دعوا
    مامانم قصد طلاق داشت ولي خانواده مامانم به خاطر من و داداشم ازش حمايت نکردن و چون خودشم خونه داره نتونست جدا شه
    از خودم بدم مياد که هيچ کاري نميتونم برا اين زندگي کنم
    و چون تو يه شهر کوچيک زندگي ميکنيم ،همه ميدونن که بابام ازدواج کرده و مسخره ام ميکنن
    اه و ناله هاي مامانم و بي توجهي هاي بابام داره اذيتم ميکنه
    خيلي دوست دارم از هم جدا شن به شرطي که با اين جدا شدنه حال مامانم خوب باشه.
    خلاصه که حالم خيلي بده با اينکه يه دختر شاد هستم ،الان ديگه نمي تونم مثل قبل بخندم و شاد باشم
    تنها ارزوم اينکه يه روزي يه زندگي شاد جدا از اين دعوا ها برا خودم داشته باشم
    ولي از اينکه مامانم داره عذاب ميکشه و خونمون پر شده از نفرين واقعا اذيت ميشم
    و اينکه بابامم راضي نميشه اونو طلاق بده ،چون اينجوري يکم مامانم اروم ميشه
    سلام من پدر مادرم پارسال دعوا هاي خيلي وحشتناکککي داشتن و پدرم به مادرم خيانت کرد مادرم پدرمو داشت خفه ميکرد و من يک سال تمام همه اينارو ديدم الآنم ک گذشته خيلي بهم گير ميدن دوست دارم طلاق بگيرن بس ک من راحت باشم ميشه راه کار بديد براي اينکه بهم گير ندن‍؟
    پاسخ

    چه اتفاقي مي افته که بهت گير مي دند، اين خيلي مهمه. شايد واقعا يه جاي کارت اشتباهه
    + Mehrsa 
    سلام جان امام زمان کمکم کنيد مامان بابام هفته ي ديگه ميخوان طلاق بگيرن و اگر
    طلاق بگيرن من خودکشي ميکنم. ميدونم بابام ادم خوبي نيست و مامانم رو اذيت ميکنه و من دوست ندارم مامانم اذيت شه ولي هم دوست ندارم همه تو مدرسه و کوچه و خيابون مسخرم کنن و بچم بهم بچه طلاق بيشعور تورو خدا کمکم کنين
    پاسخ

    سلام عزيزم... چرا خودکشي؟! اصلا نگو اينجوري.... طلاق هميشه بد نيست خيلي وقتها از يک زندگي پرتنش بهتره.... درضمن بچه هاي طلاق که بيشعور نيستند... دعا کن زندگيت بهتر از قبل رقم بخوره
    + Hn 
    سلام واقعن همتون رو درک مبکنم من خودم 14 سال دارم امروز خونمون دعوا شد و بابام مامانمو کتک زد کلي روي روحيم تاثير گذاشته حس ميکنم اصلا امنيت ندارم و حالم خيلي داغونه ما تو خونمون هميشه دعوت بود اما من همه سعيمو کردم که ادم خشونت داري نشم اما اونا بخصوص بابام همچيو خراب ميکنه دقيقا همين امروز که اين اتفاق افتاد مامانم زنگ زده به خالم و قرار شده صبح برن درخواست طلاق بدن خيلي اعصابم داغون شده تو خانواده ما همه زندگي هاي خيلي خوب دارن سر همين قضايا من هيچ ارتباط خوبي با هم سنيمام نداشتم چون خونه ما هميشه دعوا هست و اگه يک روز دعوا نشه انگار که معجزه شده اما من بازم کلي رو خودم کار کردم دقيقا ديشب خيلي خوشحال بودم که ادم اجتماعي شدم اما امروز همه چيو بهم زدن و مامانم خالم رو خبر کرده خيلي بدم مياد که بقيه فکر کنم من يک بدبختم خيلييي حالم بده خيلي تاره اين يکي از مشکلاتمون بود بابام واسه هيچي پول نميده به ش ميگم مدارس باز شدن بايد صبحا که ميريم مدرسه پول بدي ميگه هر غلطي نکردي بکن لطفا بک راه حلي بدين خيلي دلم ميخواد طلاق بگيرن اما پول از کحا بياريم و کحا زندگي کنيم بعدشم چقدر طول ميکشه
    پاسخ

    سلاممتاسفم که مي خونم هنوز بعضي آدم ها ابزارشون براي رابطه کتک هست و متاسفانه راهکار يا توصيه ي خاصي ندارم . خيلي خوشحالم که خودت را از اين قضايا دور کردي و داري روي خودت کار مي کني تا رابطه هات حفظ بشه و رفتاري عاري از خشونت داشته باشي مطمئنم در اين زمينه موفق مي شي. يه جمله مي تونم بهت بگم غصه ي فردا را امروز نخور... اينکه بعد از طلاق چي مي شه غصه ي فرداس، بذارش براي فردا
    + سپيده 
    سلام من يک دختر هستم ک از اون روزي ک ب دنيا آمدم سختي به بهتر جمع جور بگم من 12 سالم پدرم معتاد بود و مامانم رو خيلي اذيت ميکرد هي مامانمو ميزد من اون موقعه5 سالم بود و داخل دعواي اون ها قرار ميگرفتم و خيلي گريه مي کردم پدرم سرکار نمي رفت همش خونهي مادرش بود و مادرش اونو ياد ميداد ک مامانم رو بزنه مامانم هي ميخواسته از ش جدا شه و نميتونسته بخاطر من اما تا 10 سالگي من باهاش زندگي ميکنه با فقر نداري ديگ خسته ميشه و ازش جدا ميشه ميره و بدتر از همه پدر مادرش حمايتش نمي کردن ما از بيچارگي رفتيم خونهي پدر مادرم اونجا يک ماه مونديم اما پدر بزرگم بد 2 3 هفته مارو بيرون کرد مامانم اصلا جاهاز نذاشت ما از هيچي شروع کرديم مامانم رفت کار کرد و من تو خونه تنها موندم يعني مامانم رفت سرکار بد داخل سرکار با يک مردي آشنا شد و اين ها از هم خوشون امد و با هم عقد کردن مامانم قرعه کشي گزاشت و وسايل خونه خريديم محل زندگي اون مرد از ما جدا بود بد چند ماه ما خونمونو عوض کرديم اون خونه خيلي کوچيک بود بد 1 2 سال نا پدري با مادرم بچه دار شدن همچي بهتر بود تا اينجا بد از اين ک بچه امد مامانم فهميد ک ناپدري معتاد و بيشتر از 10 20 بار هم پدر خودم هم ناپدري رو برد دکتر و کمپ اما سالم نشدن ما جوري زندگي کرديم ک 10 روز شاد بوديم 1 ماه ناراحت الان يک آبجي دارم 4 سالشه من هم حرف شنيدم هم بهم گفتن برو پيش بابات ولي بابان نگهم نداشته نا پدري گفته ب مامانم برجي نگهش داشتي مامانم گفته نميتونم نگهت برو پيش بابات اما بابام هر چقدر زنگ زدم گفتم نيومد توي اين سال پدر خودم برام يک چوب کبريت نخريده مامانم براي اين ک از ناپدريم حرف نشنو هنوزم ميره سرکار من از خودم بدم مياد از اون روزي ک ب دنيا آمدم بدم مياد حالم از خودم بهم ميخوره اين ک ببين منو خواهرم خيلي فرق ميزارن رو ميگم چون من بچهي ناپدري نيستم و با اين قعزيه کنار ميام ولي آبجيمو خيلي بيشتر از من دوست دارن هميشه دلم ميخواست ب جايي اون باشم ما هنوز ک هنوز تو خونه دعوا داريم و چون ک من کسي پشتم نيست از خدا مرگ ميخوا


    پاسخ

    بميرم براي دل کوچيکت... وقتي گفتي پدر و مادرت جدا شدند و مادرت رفته سرکار فکر کردم قرار زندگي روي خوشش را بهتون نشون بده اما فکر نمي کردم اينجوري بشه.... متاسفم براي رنجي که مي کشي ولي نبايد نااميد بشي، همه ي ما ساااالها سختي و رنج تحمل کرديم ولي روزهاي خوب هم مي رسند... مطمين باش
    + مهدي 
    سلام
    مامان و بابام با هم قهرن هر سه چهار ماه يک بار با هم دعوا ميکنن نميدونم براي چي ؟
    بعد اشتي ميکنن و سه ماه بعد دوباره دعوا .
    من خيلي ناراحتم .
    بابام از سر کار مياد و ميره تو اتاقش ميخوابه تا فردا و منم دلم ميپوسه تو اين خونه
    مامان و بابام نارحتن نميدونم چي کار کنم روزي صد بار از خدا دعا ميکنم
    پاسخ

    چي بگم... منم نمي دونم... چرا با بابات حرف نمي زني؟ شايد دل به دلت بده
    + saini 
    سلام،من بچه ي طلاق نيستم ولي جديدا مامان بابام خيلي باهم دعوا ميکنن همين الان هم دارن دعوا ميکنن من دست و پام داره ميلرزه ميترسم ي روز از دستشون سکته کنم دعوا هاشون به خاطر خانواده ي بابامه چون مامانم ازشون خوشش نمياد و 15 ساله قط ارتباط کردن ولي مامانم هر روز از 15 سال پيش ي دعوا درست ميکنه خستمون کرد الان کل ساختمون از سرو صدا شون بيدار شدن ...... بابام وقتي عصباني ميشه داد ميزنه و گريه ميکنه و صداش توي سرم ميپيچه الان احساس ميکنم دارم ديوونه ميشم هرکار ميکنم نميرن مشاور بخدا قلبم درد گرفت فقط 13 سالمه از دستشون نميدونم چيکار کنم ديگهههه
    پاسخ

    من اگه جاي بابات بودم مامانتو طلاق مي دادم! ولي نيستممتاسفانه زخم زبون خيلي مخرب توي زندگيبنظرم اين جور وقتا با هندزفري قرآن گوش بده شايد کمي آروم بشي
    + ليوزا 
    سلام به بچه هايي که مادر پدرشون قصد طلاق دارن من يک دختر 11 ساله هستم که پدرم بخاطر يک موضوع طولاني سه ساله به زندان رفته پدرم خيلي آدم خوبيه خصوصياتش اينکه صادقه تاحالا منو نزده خيلي مهربونه درکش زياده و خيلي بچه دوسته اما مشکلش اينه معتاد هستش وضع ماليمون خيلي بده اون سالي يکبار براي يک سال مرخصي مي ره اما اين دفعه که رفت خيلي بد بود چون مامانم در خواست طلاق داده مامانمم خيلي مهربونه و اصلا به آدم گير نميده اما واقعا نمي دونم
    چکار کنم هيچ اميدي ندارم من بيشتر دلم براي پدرم ميسوزه تازه يک برادر دارم که 14 سالشه اونم گناه داره نمي دوننم چرا من فک مي کنم همه گناه دارن بجز خودم من هيچسو تو زنده ندارم نه پدر بزگ يا مادر بزرگي دارم هم از طرف پدري هم از ظرف مادري اگه پدر بزرگم (مادري) بود هيچ وقت اينطوري نميشد ترو خدا کمک کنيد
    پاسخ

    سلام عزيزم... متاسفانه کمکي از دستم برنمياد اما قبول کن اعتياد شرايط افراد را بد مي کنه، باعث مي شه نسبت به نيازهاي همسر و بچه هاشون بي توجه بشند
    + يوسف 
    سلام در چند ماه گذشته مامان و بابام دوبار دعواي فيزيکي داشتن و من فقط 13سالمه و خب تو اين دعواها من جلوي مادرم واي ميستم ولي طبيعيه زور پدرم رو ندارم و ميترسم اسيب بزنه به مادرم و دعواهاشون هم سر چيز هاي مسخره است من دارم اذيت ميشم حتي افسردگي ميگيرم يه داداش 4ساله هم دارم و اينکه خب از لحاظ مالي زياد مشکلي نداريم ولي هي به هم گير ميدن و انگار فقط ميخوان به هم بزنن و مادرم غد هست و پدرم زود عصبي ميشه و چنديدن بار گفتم من اذيت ميشم و من خيلي زودرنجم و زود ناراحت و احساسي ميشم و خب در دعوا هردو مقصرن خسته شدم
    پاسخ

    عزيزم... متاسفم که توي اين سن داري اين چيزها را تجربه مي کني، اميدوارم اوضاع خونتون به روال عادي برگرده... سعي کن توي دعواهاشون نباشي
    + بي نام 
    سلام من چندتا داداش دارم همش مامانم پشت اونا واي ميسه هي منو کتک ميزنه و اونا وايميسه هردفعه هم ميخوام خودکشي کنم
    پاسخ

    بنظرت با خودکشي درست مي شه؟ من بهت مي گم که درست نمي شه...
    + ناشناس 
    سلام وقت بخير
    من دختر 13 ساله اي بيش نيستم
    چند روزه پدر و مادرم سر مسئله اي که از من پنهان ميکنند دعوا ميکنند
    من هم نميتوانم کاري کنم و تحمل اين چيز ها رو در خانواده ام ندارم ما خانواده شادي تا چند روز پيش داشتيم و صداي خنده از خانه مان کم نميشد
    اما چند روزه که....??
    و حرف از طلاق توافقي ميزنن من نميتونم اين مسائل رو درک کنم و نميتوانم با خودم کنار بياييم و نمياوپانم اين مسائل رو بفهمم چون نميخوام خانواده از هم بپاچه کمکم کنيد بتونم کاري کنم و جلوي اين اتافاقات رو بگيرم چون ديگه واقعا تحمل ندارم کمکم کنيد و پاسخ دهيد تا اروم شم
    از شما ممنون و سپاسگزارم ?

    پاسخ

    عذر مي خواهم که ديربه دير به اينجا سرمي زنم... اميدوارم حالت خوب باشه... البته که والدينت بالغ هستند و حتما بالغانه رفتار مي کنند اما تو هم مي توني باهاشون حرف بزني و بگي هر دوتامون را دوست داري و بقيه ي حرفهايي که توي دلت هست... شايد تاثير داشته باشه
    + هيييي 
    بچه طلاقم 10 سالم 6 سالم بود مادرم از پدرم جداشد خيلي روزهاي ساختي داشتم روزهاي اول بي مادر بودن سخت من دارم با بابام زندگي ميکنم يک دادش سرباز پدرمساعت 12 ميره سرکار منم تنها تو خونم مادرم بزرگم پيشم اما بخاطر اخلاق گند عمم زياد نميرم خلاصه که مادرم خيلي باهاش تلفني صحبت مي کنم از دي ماه نديدمش بخدا هر موقع دوستم ميگن فلان بيسار مادرم منم بايد دورغبگم سختممم مادرم خودش بهم زنگ نميکنه من بايد بهش زنگ بزنم اميدارم ديگه براي هيچ بچه ايي اين اتفاق نيفته سلامتي بچه طلاق دختر يا پسر قوي باش زندگي کن?????????????
    پاسخ

    هوم... مي دونم چي مي گي... خوشحالم که تلاش مي کني قوي باشي
    + Reza 
    سلام
    رضا هستم 14ساله.يک خواهر7ساله دارم . پدر و مادرم با هم خيلي اختلافات داشتن و حدود 3مته پيش بعد 23سال زندگي بابام ديگه خسته ميشه ميزنع بيرون
    مامانم ميخواد طلاقش رو بگيره خيلي ناراحتم خواهرم تو همچين سني قراره همچين اتفاقي برايش بيافتد؟
    خاله ام همش مامانم رو تحريک مي‌کنه به طلاق و مامانم درخواست داده لطفا دعا کنيد که اين طلاق صورت نگيره که فقط يه معجزه مي‌تونه مانع بشه
    پاسخ

    اميدوارم مشکلاتشون حل بشه... سخته تجربه ي بعضي چيزها ولي ما مي تونيم سختي ها را پله ي ترقي کنيم
    + درسا 
    سلام دوستان دوباره من اومدم وقتي پيام هاتون و ميخونم فکر ميکنم شما هم مثل چند.ماه پيش من شدين. واقعا نمي‌دونم چي بگم من بعضي روز ها ميام پيام تون و نگاه ميکنم کسايي که ميگيد خودکشي حالا خود کشي کردين مردين چيزي درست شد نه آدم ها هستن که ميتونن خودشون و تغيير بدن من از وقتي 4 ساله آم بود خواهرم و نگهداري ميکردم همه ي کار هاي خواهرم شده باند درس اشگ بيرونش پولش تموم اين چيزا بعد وقتي بچه بودم تا حدودا 7 ماه پيش همش ناراحتي گريه خواهرم همينطور قبلش هم که قرار نبود جدا بشن بابام وقتي از سرکار نيومد به هر دليلي بهونه و فحش و کتک کاري من بخاطر تموم اين دعوا ها دست و پا و سرم و بقيه بدنم تموم يا عرقي و استرسي يا اينکه همش بايد بخوابم اما به خودم اومدم گفتم اين همه گريه درد بخوطر چي الان مامانم و ددي ام کارشون با هم مسافرت ميريم حرف مي‌زنيم من آموزش قرآن ميدم به بچه ها براي مامانم.روز تولدش 24 دي ساعت گرفتم با عطر روز زن کفش گرفتم و کيف شايد بعضي از مادر هاتون پيش تون نباشن اما اشکال ندارد سعي کنيد بعضي موقع ها آدم هارا جايگزين کنيد اگه داخل سني هستيد که ميتونيد با جنس مخالف تون دوست بشين يا هرچيز ديگه اي اين کار و بکنيد شايد آروم بشين درسا 13 ساله
    پاسخ

    خوشحالم که خودتو و راهتو پيدا کردي... البته دوستي با جنس مخالف را توصيه نمي کنم
     <      1   2   3   4   5    >>    >