• وبلاگ : تا ساحل اميد
  • يادداشت : بچه هاي طلاق
  • نظرات : 12 خصوصي ، 686 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     
    + حميده 
    سلام حميده م 25 سالم.بابام دومين طلاقشوگرفته. خواهرمم هم طلاقشوگرفته بابام 53 سالشه .تازگي ها متوجه شدم با يه زن 33 ساله در ارتباطه .بهش ميگم من خجالت ميکشم که زن باباي من هم سن و سال من بشه. ميگه به تو ربطي نداره. اخر سر هم داد ميزنه ديگه ولم کنيد بزاريد بريد خونه مامانتون. مامان من مريض رواني هست اما به دليل وابستگ خيليي زياد به بابام نميتونم ازش جدا شم
    از خانواده م خجالت ميکشم
    پاسخ

    بجاي اينکه ازشون خجالت بکشي فقط همين طوري که هستند بپذيرشون
    +
    سلام من 16 سالمه و خواهرم 17
    بابام همش با مامانم دعوا داره و ميتونم بگم کلا يه مريض رواني و ازش متنفرم بخاطر همين ديوونه بازياشم ازش ميترسيم و نميتونيم حرفمونو بزنيم از وقتي هم که پاي يه همسايه تو خونمون باز شده اوضاع بدتره و اون خانواده براش بيشتر اهميت داره و بخاطر اونا همش تو خونه دعوا راه ميندازه و ديوونگي ميکنه
    ما ديگه کشش نداريم و مامانم ميخواد ازش جدا بشه ولي نميدونيم چقد ممکنه طول بکشه و تو اين مدت مامانم کجا بمونه، ميخواد بره خونه مامانش ولي اونم چون سني ازش گذشته نگرانه که غصه بخوره و اتفاقي براش پيش بياد.
    ترخدا راهنمايي کنيد ديگه نميدونيم چيکار کنيم
    پاسخ

    هر کسي با توجه به شرايط زندگيش بهترين راهکار را مي تونه بده،‌مادربزرگتم بلاخره بايد با اين واقعيت که والدينت دارند از هم جدا مي شند مواجه بشه. نمي تونيد تا ابد ازش پنهان کنيد
    + رها 
    سلام من رها هستم 10سالم هست دارع 5 سالي ميشه که مامان بابام از هم جدا شدن مامانم ميگه من رو دوست داره و ميخاست من رو از پدرم بگير ولي پذرم نزاش اما پدر برعکس اين رو ميگنه از وقتي والدينم از هم جدا شدم پيش مامانبزرگ پدريم زندگي ميکنن با عمه هام مدرسه هم همينجا ميخونم امسال ميرم کلاس پنجم مامانم ازدواج کرد اما پدرم نه با تو تازن داره صحبت ميکنهو من از يکي بدم پدر دو تا تومور تو مغذش داره و زياد اعصاب نداره بيشتر اوقات سر من داد ميزنه حالش زياد خوب نيس من دوست داشتم پيش پدرم زندگي کنم ولي تازگي نميدونم با خودم ميگم خوش به حال خيليا که وضعيت شون از من بهتره من وقتي بچه بودم قبل طلاق توي کرج زندگي ميکرديم که پدرم خريده بود بعد از طلاق مامانم فهميد که اون خونه به نام اونه الان با شوهرش اونجا زندگي ميکنن حتي مامانم يه بچه داره به نظرم اگه مامانم من رو دوست داشت نميزاشت بره من وقتي رفتم پيش مامانم تو خونه دوستاي بچه گيم رو ديدم واقعا خجالت ميکشيدم که اونا پشت سر من دارن درباره ي اينگه مامان بابام از هم جدا شدن حرف ميزدن من پيش مامانبزرگم زندگي ميکنم خدارو شکر تونا از وضع مالي معمولي هستن توي اين خونه خيلي دعوا ها شده من واقعا نميدونم چي کار کنم افسرده شدم منم دلم ميخواد مثل بقيه همه چي داشته باشم وقتي اتاق و وسايل دختر دوست عمه ام رو ميبينم از حسودي ميترکم منم دلم ميخواد مگه منادم نيستم منم دلم خيلي چيزا ميخواد پدرم از اون موقع ميگه اينکار رو ميکنم اون کار رو ميکنم ولي خبرينيست ولطفا رانماييم کنيد
    پاسخ

    مردم حرف زياد مي زنند؛ خوب بگند پدر و مادرت جدا شدند، که چي؟! اصلا نبايد تو روي خودت بياري اتفاقا بايد بري باهاشون قاطي بشي و مشغول بازي بشي اگرم ازت چيزي پرسيدند بگو اين مسائل مربوط به بزرگترهاست و تو توش دخالتي نداشتي. رفتن يا موندن مادرت ربطي به دوست داشتن تو نداره چرا خودت را مي ذاري معيار سنجش؟ مادرت حق زندگي داشته و با پدرت خوشبخت نبوده به همين دليل جدا شده، تو زندگي خودت را با داشته هات قشنگ بساز تازه اول زندگي هستي
    + زهره 
    سلام من 14 سالمه و از يک سالگيم مامان و بايام طلاق گرفتم
    الان پيش مامانبزرگ و بابا بزرگ و بابام زندگي مي کنيم
    اونا همش به من تنه ميزنن من و مسخره مي کنن
    هيم به سرم مي کوبن همه چيو آخه خونه اونا زندگي مي کنيم
    بابامم که يه فرد عصبيه و خيلي غيرتي
    مثلا پسر عمم که عمم مورده اومده بود خونه مامانبزرگمينا
    بلن شديم بريم جنگل من و پسر عمم عقب نشستيم پسر عمم نه سالشه و منم چهارده
    بابام و عموم جلو عموم رانندگي مي کرد
    بابام سرشو برگردوند و ديد پسر عمم دستض رو شونمه
    اونوقت نمي دونين چه دعوايي راه انداخت و منم به قصد کشد زد
    تنها چيزي که من ازش ناراحتم اينه که به من عنگ جندگي ميزنه و مثگه که پسر عموم دستش لاي پاي من بوده
    من دختره اونم چجوري ميتونه به من اينو بگه
    يه کاري کرده که آرزوي مرگشونو بکنم هم بايام هم مامانم??
    پاسخ

    متاسفم...ولي تقصير تو نيست که خونه ي اونا زندگي مي کني، پدرت بايد اين چيزها را تامين کنه که نکرده پس بايد به پدرت بگند نه تو
    + سلام+ ‌ 
    حالم بده
    پاسخ

    منم... بيا حرف بزنيم
    + سلام+ ‌ 
    تو فقط 10 سالته فقط درستو بخون اون قدر سن نداري که بخواي بياي تو اين سايتا و حرف بزنيا در کل انشاءالله خدا کمکت کنه گريه نکن
    پاسخ

    اوهوم
    + سلام+ ‌ 
    سلام با اين موضوع کنار بيا و نا اميد نشو
    + سلام+ ‌ 
    سلام ممنون
    + سلام+ ‌ 
    ديگه بايد با اين موضوع کنار اومده باشي به گذشته فکر نکن ازدواج کن اگر دوست داري بچه بيار مگه زندگي بچه ي تو هم ميخواد مثل زندگي تو بشه و يا زندگي تو مثل زندگي مامان بابات نه اصلا اين طور نيست از دواج کن اگر دوست داري بچه بيار اما انتخاب درست کن
    پاسخ

    کاش مشخص بود به کدوم يکي از خوانند ها جواب دادي
    + سلام+ ‌ 
    ديگه بزرگي خودت برو پي زندگيت
    پاسخ

    نمي دونم پاسخت به کدوم نظر برمي گرده
    + سلام+ ‌ 
    فقط درستو بخون حق داري خيلي کوچيک بودي جدا شدن اما فقط درستو بخون نا اميد نشو فقط درستو بخون که بزرگ شدي يه دختر موفق باشي
    پاسخ

    ممنون که به خوانند ها اميد مي دي
    + سلام+ ‌ 
    همه اکثرا بعد طلاق با يکي دوستن تو نبايد تو زندگي مامانت دخالت کني سخته اما نبايد دخالت کني بالاخره اونم بايد زندگي کنه سختشه حق زندگي نبايد از مامانت بگيري
    پاسخ

    ممنون که به نظرت پاسخ دادي
    + سلام+ ‌ 
    سلام آجي منم 11 سالمه دقيقا مامان باباي منم چند وقت پيش حرف طلاق آوردن منم يه داداش 3 ساله دارم همين حرفايي که مامانت گفته يا بايد پيش من بموني يا بابات به منم اين حرفارو زدن الان چند وقتي گذشته ميرن مشاوره براي طلاق بعد جلسه بعدي آخرين مشاورشون که ديگه ميرن دادگاه طلاق ميگيرن مامانمم به من ميگه 15 سالت شد مياي پيش من بابامم به من ميگه اگه يه وقت دادگاه خواستت که بگي پيش کي ميموني بگو پيش بابام من بهترين زندگي برات ميسازم هر کلاسي بخواي ثبت نامت ميکنم خب من پيش بابام ميمونم.
    ببين عزيزم اول وقتي مامانت بهت گفته آيلار ببين منو بابات با هم نميسازيم بايد يکي مون انتخاب کني تو خيلي خوب فکرات کن و يکي رو بگو البته که اصلا اين کار درست نيست که مامان بابا ها جدا بشن ولي تو ميبيني که هرکدوم خوبه اونو انتخاب کن فقط اينو بهت بگم ممکنه که بابات وقتي جدا شدن زن بگيره و نا مادريت اذيتت کنه بهتره پيش مامانت بموني ولي اگر پيش بابات موندي بابات زن گرفت بهتره بگي اين کار رو نکنه ولي اگر هم کرد خيلي مواظب خودت باش و اينکه تو اصلا به اين چيزا که ميگي مامانم با يه مرد حرف ميزنه صداش ضبط کردم اينا به تو ربطي نداره اصلا مامانت خودش بزرگه متوجه ميشه چيکار کنه ضبط صدا هم پاک کن و نشون بابات نده ديگه هم تو کاراي مامانت دخالت نکن و فقط درست رو بخون و برو تو اتاق به هيچي فکر نکن درستو بخون تا تيزهوشان قبول شي ميدونم سخته اما نا اميد نشو و تو تمرکزت کن رو درس و عصبي نشو و داداشت حق داري دعوا کني دعواش کن اگر حتي کار کوچيکي کرد چون ممکنه شايد داداشت بخواد پيش بابات بمونه تو هم پيش بابات و وقتايي که بابات ميره سرکار داداشت پيش تو بمونه و اذيتت کنه حداقل اون موقع ازت حساب ميبره و ميترسه آيندت هم دست خودته اگر تلاش کني درستو بخوني يه دختر موفق ميشي سعي کن به خالت و شوهر خالت هم چيزي نگي چون ممکنه اتفاق بدي بيفته. اين طوري فکر نکن که همه آتيشا زير سر مامانته اين اصلا نميشه هردو طرف مشکل دارند که ميخوان جدا بشن هر دو طرف باهم نميسازن نه عزيزم ميدونم انقدر فکرت درگيره که ميخواي بري پرورشگاه ولي اين کار اصلا درست نيست . مواظب خودت داداشت باش بازم اگه کار داشتي بگو خدافظ??
    + سلام+ ‌ 
    هم داداشم پيش بابام ميمونه هم من
    + سلام+ ‌ 
    مرسي عزيزم منم زياد قوي نيستم ولي خب انشاءالله همه مثل شما باشن ممنونم عزيزم
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >